فیلسوف فرانسوی
مؤسس مفهوم «ایدئولوژی»، بمثابه ایده شناسی (علم ایده ها)
پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
پروفسور دکتر هورست هپاش
برگردان شین میم شین
مؤسس مفهوم «ایدئولوژی»، بمثابه ایده شناسی (علم ایده ها)
پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
پروفسور دکتر هورست هپاش
برگردان شین میم شین
• اگر موضوع، محتوا و تأثیر اجتماعی، سیاسی، اخلاقی آموزش ایدئولوژی عبارت از اندیشه ها، نظرات و نگرش ها باشد، می توان گفت که آن به قدمت فلسفه است.
• مفهوم ایدئولوژی اما برای اولین بار توسط سنسوئالیست ماتریالیست فرانسوی دستو تریسی مطرح گردید.
• دستو تریسی به پیروی از کابانیس کوشید تا با تحلیل پسیکولوژیکی تصورات انسانی، برای رفتار انسان ها و برای امور تربیتی و دولتی، قواعد عملی کشف کند.
• آموزش او در باره نیروی جامعه ساز خرد با مخالفت شدید ناپلئون مواجه شد.
• ناپلئون در مفهوم «ایدئولوژی» آموزش بیهوده بیگانه با جهان را می دید و نمایندگان آموزش ایدئولوژی را با انگ «ایدئولوگ ها» مورد تحقیر قرار می داد.
• مفهوم «ایدئولوژی» در آن زمان توهین تلقی می شد.
• مارکس و انگلس از این مفهوم «ایدئولوژی» برای مشخص کردن جامعه شناسی ایدئالیستی و گمانورز در دهه های اول قرن نوزدهم در آلمان استفاده می کنند، جامعه شناسی ئی که مناسبات واقعی را پا در هوا و وارونه مطرح می ساخت، ایده ها را بمثابه قوای مستقل تاریخی تصور می کرد و در آنها سرآغاز روند تاریخ را می دید.
• مسئله ایدئولوژی اما از سوی مارکس و انگلس، از همان آغاز همراه با مسائل زیر مورد بررسی قرار می گرفت:
1
• با توضیح ماتریالیستی ـ تاریخی شعور اجتماعی بر مبنای وجود اجتماعی
• مراجعه کنید به دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
• با بررسی ماتریالیستی نقش شعور در روند تاریخ، بویژه در مبارزه طبقاتی
3
• با انتقاد تاریخی از سرمایه داری و شعور کاپیتالیستی
4
• با توسعه شعور انقلابی طبقه کارگر
• مسئله ایدئولوژی از همان آغاز، به عنوان مسئله مبارزه طبقاتی برای تحقق انقلاب سوسیالیستی و انقلاب شعورین (معرفتی) مطرح می شد که ضرورتا با انقلاب سوسیالیستی در پیوند بود.
• مارکسیسم ـ لنینیسم با آموزش ایدئولوژی متعلق به بورژوازی معاصر ناسازگار است.
• مارکسیسم ـ لنینیسم اما آموزش ایدئولوژی خاص خود را دارد.
1
• نقطه آغازین اساسی آموزش مارکسیستی ایدئولوژی در این تز ماتریالیستی ـ تاریخی است که تصورات اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اخلاقی هر طبقه اجتماعی معین و یا هر نظام اجتماعی معین، سیستم کلی ئی از مناسبات ایدئولوژیکی را تشکیل می دهند.
2
• این مناسبات ایدئولوژیکی، روبنائی بر روی مناسبات تولیدی انسان ها (زیر بنا) است.
3
• این مناسبات ایدئولوژیکی، خودآگاهی معطوف بر حیات اجتماعی پراتیکی طبقه ای است.
4
• این مناسبات ایدئولوژیکی سیستمی از مناسبات ایدئولوژیکی است، سیستمی که این طبقه اجتماعی در آن، منافع اجتماعی خود را منعکس و بازگو می کند و آن هم به نوبه خود بمثابه اهرم نیرومندی بر مبارزه طبقاتی و بدین وسیله بر توسعه و تکوین مناسبات تولیدی تأثیر می گذارد.
• مراجعه کنید به دیالک تیک زیربنا و روبنا (دیالک تیک مناسبات تولیدی و مناسبات ایدئولوژیکی )
• جنبه مهم آموزش مارکسیستی ایدئولوژی عبارت از اثبات این حقیقت امر است که شعور اجتماعی (ایدئولوژی) نیروهای طبقاتی مختلف، در جامعه منقسم به طبقات متخاصم ـ ضرورتا ـ خصلت یک «شعور وارونه» به خود می گیرد، شعوری که پیوندهای اجتماعی را بطور وارونه، مثله، مخدوش و نا درست منعکس می کند.
• آموزش مارکسیستی ایدئولوژی نشان می دهد که «شعور وارونه» نتیجه ضرور وارونگی مناسبات اجتماعی در روند حیاتی عملی جامعه است.
• مارکس یک همچو رابطه عملی ـ اجتماعی وارونه را در کتاب خود تحت عنوان «سرمایه» به عنوان مثال، در هیئت کالا پرستی افشا می کند.
• مراجعه کنید به فتیشیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• در رابطه کالاها نسبت به هم، یک رابطه اجتماعی انسانها نسبت به هم نهفته است.
• این رابطه ـ اما ـ خود را بمثابه رابطه میان کالاها (رابطه میان چیزها) نمودار می سازد و بنظر می رسد که رابطه انسان ها در این رابطه چیزها منحل و مضمحل شده است.
• مناسبات اجتماعی که صاحبان کالاها با یکدیگر برقرار می سازند، بنظر می رسد که معلول اشیاء (کالاها) و یا معلول استفاده سوبژکتیف ـ دلبخواهی صاحبان کالاها از اشیا ست.
• بدین طریق، مناسبات اجتماعی واقعی پا در هوا و وارونه جلوه داده می شوند.
• این وارونگی عملی درتوسعه مناسبات سرمایه و در نتیجه در توسعه کلیه مناسبات اجتماعی نظام سرمایه داری و بویژه در توسعه مناسبات دولتی بطور دم افزون در سطح وسیعی بازتولید می شود.
1
• بر بنیان این روند وارونگی واقعی ـ بطور ناگزیر ـ شعور وارونه منطبق با آن توسعه می یابد.
• یعنی ایدئولوژی بورژوائی ئی توسعه می یابد که در ساختار اصلی اش وارونه است.
• استنباطات بلحاظ ایدئولوژیکی وارونه از قبیل تئوری جامعه صنعتی نیز ضمنا از این روند وارونگی و سرپوش نهی عملی بر مناسبات اجتماعی سرچشمه می گیرند و خود را همانطور نمایان می سازند، که شرحش در زمینه کالا پرستی گذشت.
• مراجعه کنید به تئوری جامعه صنعتی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
• علاوه بر این (همان طور که آموزش مارکسیستی ایدئولوژی نشان می دهد) مسئله این است که کلیه طبقات غیرکارگری، در توسعه و تکامل تاریخی تا کنونی، تنها برای حفظ منافع خاص خود مبارزه کرده اند، ولی مجبور بوده اند که منافع خاص خود را به حساب منافع کل جامعه و منافع پیشرفت اجتماعی جا بزنند.
• گرایشات وارونه ساز در توسعه ایدئولوژیکی تاکنونی جامعه نیز از این مسئله سرچشمه می گیرد.
• وضع تنها با ورود طبقه کارگر به عرصه تاریخ عوض می شود:
• طبقه کارگر طبقه ای است که نمی تواند خود را آزاد سازد و منافع طبقاتی خود را به مرحله اجرا بگذارد، بدون این که سطح روندهای اجتماعی را (که بر روی آن گرایشات وارونگی مؤثرند)، از هم بشکافد، به ماهیت مناسبات اجتماعی و به قانونمندی های توسعه و تحول آن نفوذ کند و بدین دلیل نیز به شعور راستین در ساختار اصلی اش دست یابد.
• تنها طبقه کارگر است که همزمان با مبارزه برای منافع خاص خود، منافع اساسی کلیه زحمتکشان و اقشار استثمار شونده را نمایندگی می کند.
• از این رو ست که طبقه کارگر می تواند با حقانیت تاریخی تمام و بدون تحریف روابط طبقاتی واقعی، منافع خود را با منافع پیشرفت اجتماعی یکسان تلقی کند.
به این دلیل است که خود آگاهی طبقه کارگر ضمن ارائه درک درست و علمی از توسعه اجتماعی، به افشای گرایشاتی می پردازد که به وارونه سازی حیات اجتماعی و شعور مشغول اند.
ادامه دارد
بنظر من بایدمطالب را ساده تر مطرح کرد که بری همچو منی که سالها ازین مطالب دور افتاده ام درذهنم باقی بماند ایم موضوع ا ین بار ثقیل بود با تشکر از شما
پاسخحذفشما بیشتر از ما می فهمید.
پاسخحذفانعکاس اما روندی بغرنج است.
آدم خیلی چیزها را در آئینه ضمیر خود ثبت و حفظ می کند
بی آنکه خودش متوجه تأثیرات ناشی از دیدن و خواندن و شنیدن چیزی باشد
غمی نیست
متشکرم از اعتمادی که بآ یینه ضمبرم کردید با آ گاهی ازاینکه مرور زمان برق وجلای هرچهراکه دستش برسد میبرد بادرو فراوان برشما
پاسخحذفممنون
پاسخحذفناهید عزیز
با بهترین آرزوها