۱۳۹۹ مهر ۲۰, یکشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۳)

 

میم حجری

 

۲۵۶
سنگ سخنگو
 
خدایا چرا اول زندگی عاشقیم انقد مرددم؟
 
سگ سخن جو 
 
عشق
چیزی غیر ارادی، غریزی، تحمیلی و غیر عقلی است.
 
دلیل مردد بودن عاشق همین است.
 
وقتی عقل در کردکاری کاره ای نباشد
کلافگی
پیش برنامه ریزی شده است.
 
عاشق
بسان خود روی است که راننده ندارد.
 
 
۲۵۷
سنگ سخنگو
 
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر 
آری ولیک به خون جگر شود
 
سگ سخن جو 
 
لامصب
به شعر خواجه آفتابه بر ندار.
 
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر 
آری شود ولیک به خون جگر شود
 
ضمنا
پیش شرط تبدیل سنگ به لعل
تبدیل سیلیسیوم به ماگنزیوم و آلومینیوم
است
و
نه
صبر.
 
 
۲۵۸
سنگ سخنگو
 
افراد ساکت در واقع خیلی پرحرف هستند ولی در بین افراد درست.
 
سگ سخن جو 
 
«افراد درست» 
مفهوم درستی نیست.

سکوت کسی
نشانه خالی بودن کله او از اندیشه است.

همان کس در رابطه با موضوع دیگری که راجع بدان اندیشیده و یا شنیده و خوانده،
می تواند ابراز نظر و حتی روده درازی کند.
 
داشتن اندیشه
همان
و
تبیین آن
همان.
 
البته
وراجی توخالی 
را 
نباید به معنی شکست سکوت جا زد.
وراجی توخالی
عرعر آدمیانی است
 
۲۵۹
 سنگ سخنگو
 
عشق، 
همین است 
همین که یک ذره از تو می شود تمامِ من...!
 
 
سگ سخن جو 
 
آره.
عشق 
موجب خیال پردازی بی بند و بار آدمیان می شود.
 
عاشق
به پوزار عقل اندیشنده
پوزه بند می زند تا مجاز به ارتکاب هر خریتی بشود
 
۲۶۰
 سنگ سخنگو
 
با دیدن این کلمه "قهرمان" اولین اسمی که تو ذهنت میاد رو منشن کن!
 
سگ سخن جو 

قهرمان و یا پهلوان از مفاهیم عهد بوق است 
که 
امروزه
 در 
ادبیات طبقه حاکمه امپریالیستی 
نخبه (الیت)، روشنفکر و غیره
و
در 
ادبیات فئودالی ـ فوندامنتالیستی
 امام، شهید، فدایی، مجاهد و غیره
 نامیده می شود.

قهرمان یکی از فرم های بسط و تعمیم مفهوم فلسفی شخصیت است.

شخصیت در دیالک تیک شخصیت و توده وجود دارد.
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن توده است.
شخصیت بدون توده هیچکاره است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر