۱۳۹۹ مهر ۲۵, جمعه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۷۲)

 

میم حجری


۳۵۱
 سنگ سخنگو
 
می خواهم به خودم تلقین کنم که زندگی فقط یک بازی ست و من باید تا آنجا که می توانم ماهرانه و درست آن را بازی کنم.
 
 سگ سخن جو  

زندگی رزم است جانا بهر رزم آماده شو:
زندگی 
اولا
 مبارزه آدمی با طبیعت است

ثانیا
مبارزه آدمی با جامعه است که طبیعت دوم است.
  
انسان
در این رزم همزمان در این دو جبهه می تواند زندگی کند.

اختیار آدمی
به اندازه شناخت جبر عینی (قوانین عینی طبیعت و جامعه) است.
دیالک تیک جبر و اختیار
ضرورت و آزادی
 
۳۵۲
 سنگ سخنگو
 
مغز هم به ورزش نیاز دارد، مطالعه، مطالعه و مطالعه.
 
 سگ سخن جو  

منظور از مطالعه چیست؟
خرخوانی؟
 
خرخوانی به تخریب مغز منجر می شود.
 
مطالعه زمانی می تواند ورزش مغز باشد
که
اکتیو باشد.
 
یعنی
هر جمله کتاب 
واژه به واژه 
تحلیل شود.
 
۳۵۳
 سنگ سخنگو
 
آیدا...! 
این که مرا به سوی تو می کشد عشق نیست، شکوه تو ست؛ 
و آنچه مرا به انتخاب تو برمی انگیزد، 
نیاز تن من نیست، یگانگی ارواح و اندیشه های ماست!

مثل خون در رگهای من

  احمد شاملو
 
 سگ سخن جو  
 
 شاملو
آیدا را کالا تصور و تصویر می کند.
کالای باشکوهی که شاملو انتخابش می کند.
 
آیدا
که
بیشک با شعورتر از احمد است
بدین طریق
زباله تلقی می شود. 
 
انگار 
آیدا آدم نیست و توان انتخاب و احساس و عشق و عاطفه ندارد.

شاملو شاعر روشنفکران پارازیت (انگل)  است


۳۵۴
 سنگ سخنگو
 
یعنی ب خدای واحد قسم دنیاااا را هم بگردی حمایتگرهایی قوی تر از پدر و مادر پیدا نمیکنی تازه هرچقدرم باب میلمون نباشند اما متاسفانه کسی ک خودشو ب خواب زده باشه نمیشه بیدارش کرد.
 
 سگ سخن جو  

دقیقا

درک همین حقیقت امر
ستایش انگیز است.

عشق همیشه یک طرفه است.
 
عشق مولد به مولود
اصیلترین و ضمنا یکطرفه ترین عشق است.
 
فرزند
اصولا و اساسا 
از 
مادر و پدر
بیزار است.
 
قانون طبیعت همین است که در مورد نباتات و جانوران هم صادق است

۳۵۵
 سنگ سخنگو
 
نزدیک شدن به ما یه رنگی میخواد نه زرنگی 
ما خودمون تا دلتون بخواد زرنگیم 
 
 سگ سخن جو  
 
هیچ چیز و هیچکس «یه رنگ» نیست.
یکرنگی
اصلا
فضیلتی نیست.
 
من عاشقم به آنچه شونده است.
رنگ عوض کننده است.
زنده باد زرنگی.
 
ضمنا
اگر شما زرنگید
پس چرا دیگران را به یکرنگی دعوت می کنید
و
 نه به زرنگی؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر