۱۴۰۳ شهریور ۱۷, شنبه

درنگی در دو شعر برای مرتضی کیوان (۱۳)

   

 
مرتضی کیوان 
(۱۳۰۰ خورشیدی اصفهان − ۲۷ مهر ۱۳۳۳ تهران) 
شاعر، منتقد هنری، روزنامه‌نگار و فعّال سیاسی 
عضو حزب تودهٔ ایران 
  مرتضی کیوان در روزهای پس از کودتای ۲۸ مرداد، در حالی که سه تن از نظامیان فراری سازمان نظامی حزب توده را در خانهٔ خود پنهان کرده‌بود، دستگیر  و به جرم «خیانت»، در ۲۷ مهر ۱۳۳۳، در زندان قصر تیرباران شد.  

درنگی 
از
میم حجری
 

هوشنگ ابتهاج
( ه.ا.سایه )
(تهران، ۲۷ خرداد ۱۳۵۸)

از مجموعه «یادگار خون سرو»

کیوان ستاره بود:
با نور زندگی می‌کرد
با نور درگذشت.

او در میان مردمک چشم ما نشست
تا این ودیعه را
روزی به صبحدم بسپاریم.

 
معنی تحت اللفظی:
کیوان 
ستاره بوده است،
 از نور تغذیه کرده است و با نور درگذشته است.
کیوان 
برای رساندن این ودیعه توسط ما به صبحدم،
 در میان مردمک چشم توده ای (و نه کس دیگر) نشسته است.
 
تشبیه کیوان به ستاره توسط سایه در بند واپسین این شعر،
به درک حکم (جمله، اندیشه) زیر که قبلا مورد بحث قرار گرفته، مدد می رساند:

آتش
آنگاه آتش است
کز اندرون خویش بسوزد،
وین شام تیره را بفروزد
.

ستاره خورشید 

از قضا چنین ستاره ای است.

خورشید 

ستاره ای است که میدان انفجارات رادیو اکتیو پی در پی است.

یعنی

از درون خویش، به مدد عناصر شیمیایی رادیو اکتیو خویش می سوزد.

توده ای ـ تصور و توده ای ـ تصویر سایه همین است:

توده ای به شرطی توده ای است که بی نیاز از این و آن، یعنی به برکت نیروی محرکه درونی خود (مثلا در اثر تضادهای طبقاتی خود با طبقات حاکمه انگل و استثمارگر)

منقلب و انقلابی باشد.

روی پای خود ایستاده باشد و با تکیه بر خرد عام اندیش خود  بسوزد و بسازد.


آشنایی با خورشید بی ضرر و ضرور است: 

خورشید

تنها ستارهٔ سامانهٔ خورشیدی است و در مرکز آن جای دارد.

 خورشید یک کُرهٔ کامل است که از پلاسمای داغ ساخته شده است و در میانهٔ آن میدان مغناطیسی برقرار است.

 این ستاره که قطری نزدیک به ۱٬۳۹۲٬۰۰۰ کیلومتر دارد، 

سرچشمهٔ اصلی نور، انرژی، گرما و زندگی بر روی زمین است. 

خورشید نخستین جسم در منظومهٔ شمسی بر پایهٔ جرم و حجم می‌باشد. 

قطر خورشید نزدیک به ۱۰۹ برابر قطر زمین و جرم آن ۳۳۰ هزار برابر جرم زمین برابر با ۲‎×۱۰۳۰ کیلوگرم است. 

این مقدار ۹۹٫۸۶٪ کل جرم سامانه خورشیدی است.

انفجار نهایی یک ستارهٔ سنگین را ابرنواختر می‌نامند، ولی خورشید هیچ‌گاه چنین انفجاری را تجربه نخواهد کرد.

 زیرا کمترین جرم مورد نیاز برای رخداد یک ابرنواختر، هشت برابر جرم خورشید است. 

 از نظر شیمیایی سه - چهارم جرم خورشید را هیدروژن و باقی‌ماندهٔ آن را بیشتر هلیم می‌سازد.

 پس از هیدروژن و هلیم، دیگر عنصرهای سازندهٔ خورشید عبارتند از:

 اکسیژن، کربن، نئون و آهن و غیره.

 این عنصرها سازندهٔ ۱٫۶۹٪ از جرم خورشید هستند که این مقدار خود ۵٬۶۲۸ برابر جرم زمین است.

او در میان مردمک چشم ما نشست
تا این ودیعه را
روزی به صبحدم بسپاریم.

 
مفاهیم مرکزی این بند شعر سایه  را ودیعه و رساندن ودیعه به صبحدم تشکیل می دهند:
منظور سایه از «این ودیعه» چیست؟
ضمنا چرا باید ودیعه مورد نظر شاعر به صبحدم رسانده شود؟
علاوه بر این، منظور از مفهوم «نشستن کیوان در مردمک چشم توده ای ها» چیست و چرا باید برای رساندن ودیعه به صبحدم الزامی باشد؟
 
ودیعه از مفاهیم فقهی است:
 
وَدیعَه 
نوعی امانت و قراردادی است که به‌موجب آن، انسان مالَش را به دیگری می‌سپارد تا آن را به‌رایگان نگهداری کند.
 مانند سپردن کفش به کفش‌داری مساجد. 
ودیعه عنوان یکی از ابواب فقهی است و فقیهان آن را عقدی جایز و دارای ایجاب و قبول می‌دانند. 
عقل، بلوغ، اختیار و محجور نبودنِ طرفین عقد
 از شرایط ودیعه شمرده‌ شده و در منابع فقهی احکامی برای آن بیان نموده‌اند. محافظت از ودیعه و عدم تصرف در آن و تأمین مخارج نگهداری توسط ودیعه‌گذار
 از جمله تعهدات طرفین عقد دانسته شده است.  
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر