مرتضی کیوان
(آخرین نفر از راست)
(۱۳۰۰ خورشیدی اصفهان − ۲۷ مهر ۱۳۳۳ تهران)
شاعر، منتقد هنری، روزنامهنگار و فعّال سیاسی
درنگی
از
میم حجری
شاملو
به خاطرِ پرستویی در باد، هنگامی که تو هلهله میکنی
به خاطرِ شبنمی بر برگ، هنگامی که تو خفتهای
به خاطرِ یک لبخند
هنگامی که مرا در کنارِ خود ببینی
به خاطرِ شبنمی بر برگ، هنگامی که تو خفتهای
به خاطرِ یک لبخند
هنگامی که مرا در کنارِ خود ببینی
معنی تحت اللفظی:
توده ای ها
(کیوان و یاران)
به خاطر هلهله تو که شبیه پرستویی در معرض باد است،
به خاطر خواب تو در گهواره که شبیه نشست شبنمی بر روی برگی است
و
به خاطر لبخندی که تو با دیدن من در کنارت می زنی
به استقبال مرگ رفتند و مردند.
تصاویر هنری ـ استه تیکی این بند شعر فوق العاده زیبا هستند:
تشبیه هلهله نوزادی به لرزش پرستویی در باد
و
تشبیه نوزادی خفته در گهواره ای به نشست شبنمی بر روی برگی
و
لبخند نوزادی با دیدن چهره آشنایی.
کودکان در سنین مختلف
جهان خاص خود را دارند.
زن فرزانه ای در آلمان به نام کریستیانه کوتیک
کتب مختلفی در زمینه کودکان در سنین مختلف تأیف کرده است که باید ترجمه شوند.
۹۹ در صد مادران در زمینه نوزادشناسی چیزی نمی دانند.
نه حوایج نوزادان را می شناسند و نه زبان نوزادان را می فهمند .
مراجعه کنید
به
شاملو
به خاطرِ یک سرود
به خاطرِ یک قصه در سردترینِ شبها، تاریکترینِ شبها
به خاطرِ عروسکهای تو، نه به خاطرِ انسانهایِ بزرگ
به خاطرِ سنگفرشی که مرا به تو میرساند، نه به خاطرِ شاهراههای دوردست معنی تحت اللفظی:
به خاطرِ یک قصه در سردترینِ شبها، تاریکترینِ شبها
به خاطرِ عروسکهای تو، نه به خاطرِ انسانهایِ بزرگ
به خاطرِ سنگفرشی که مرا به تو میرساند، نه به خاطرِ شاهراههای دوردست
توده ای ها
(کیوان و یاران)
به خاطر سرودی و قصه ای در سردترین شبها،
به خاطر عروسک های نوزادی
و
به خاطر سنگفرشی که شاعر برای رفتن نزد نوزادی به نام سیاوش طی می کند
به خاک افتاده اند
و
نه به خاطر شاهراه های دوردست و انسان های بزرگ.
شاملو در این بند شعر،
دیالک تیک آماج های انقلابی و مطالبات کودکانه
را
به شکل دوئالیسم فلسفه و غرش و قصه و سرود
و
دیالک تیک راه و کوره راه
را
به شکل دوئایلسم شاهراه های دوردست و سنگفرش حقیر بسط و تعمیم می دهد و باز هم وارونه می سازد
تا از ناچیزی اهداف توده ای ها پرده بردارد.
آنچه که خیلی از غافلان به عنوان تجلیل از شهدا تکثیر و توزیع و تبلیغ می کنند،
در حقیقت تحقیر شهدا و تجلیل شاعر از خود راضی اند.
در کانون اشعار و افکار شاملو، شخص شخیص خود او قرار دارد.
شهدا از هر قوم و قبیله
ابزار خود بزرگ نمایی شاعرند و بس.
دلیل خوش آمدن خواننده خرده بورژوا
از این جور اشعار و افکار شاملو هم همین است:
حضرات از این اشعار و افکار شاملو
برای باد کردن گربه آسای خویشتن و لذت بردن از عظمت شیر آسای تصنعی و تقلبی خود
بهره برداری می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر