۱۴۰۳ مهر ۸, یکشنبه

درنگی دیگر در کامنتی دیگر از حق پرستی (۵)

 

درنگی

از

میم حجری

حق پرست
ما تنها یک شکل از دمکراسی تحت عنوان دمکراسی فرمال بورژوازی نداریم.

ما دمکراسی توده ای نیز داریم که تحت لوای دیکتاتوری پرولتاریا پدید خواهد آمد.

اکنون باید به سؤالات مطروحه در بخش قبلی این تحلیل، پاسخ پیدا کنیم:

معیار عینی و علمی برای تعیین و تعریف دموکراسی چیست؟

برای کشف و افشای این معیار عینی و علمی باید پرسید، 

دموکراسی در کدام دیالک تیک وجود دارد؟

جواب به این سؤال 

را 

پلی بیوس (مورخ یونان باستان)  و ارسطو (فیلسوف ماتریالیست یونان باستان)

 داده اند:
پلی بیوس 

دموکراسی را در در دیالک تیک های زیر می داند:

در دیالک تیک دموکراسی و مونارشی (سلطنت

و 

در دیالک تیک دموکراسی و اریستوکراسی (اشرافیت)

ارسطو 

در دیالک تیک دموکراسی و اولیگارشی.

ارسطو: 

«نتیجه حاصل از تحقیقات ژرف حاکی از آن است، 

که در مسئله حکومت تعداد انگشت شمار در اولیگارشی و تعداد بیشتر در دموکراسی،

 تعداد حکومتگران جنبه فرعی قضیه است.

واقعیت این است که در جهان، تعداد توانگران اندک و تعداد تهیدستان بیشمار است.

بنابرین، 

دلیل اصلی تفاوت میان دموکراسی و اولیگارشی 

را 

باید در مسئله فقر و ثروت جستجو کرد.

از این رو، 

هرجا که انسان ها، در سایه ثروت خویش حکومت می کنند 

ـ بی اعتناء به اینکه تعداد حکومتگران اندک و یا بیشتر است ـ 

ما با اولیگارشی سر و کار داریم

 و 

هرجا که تهیدستان زمام امور را به دست دارند،

 ما با دموکراسی سر و کار داریم.»

اگر این تعاریف مورخین و فلاسفه آنتیک را تصحیح و تدقیق مارکسیستی کنیم،
دموکراسی 
به حاکمیت توده مولد و زحمتکش (وحدت حاصل از پرولتاریا و دهقانان و پیشه وران و روشنفکران توده ای)
 اطلاق می شود
و
مونارشی و اریستوکراسی و اولیگارشی
 به حاکمیت اقلیت انگل و استثمارگر.
 
سؤال بعدی این بود که ضد دیالک تیکی آزادی (اختیار) چیست؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر