۱۴۰۳ مهر ۶, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۷۵)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

سایه

روزی که جان فدا کنمت باورت شود

دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد

معنی تحت اللفظی:

 روزی قدر مرا خواهی دانست که به خاطر تو از جان بگذرم.

قاعده این است که قدر مرد را فقط و فقط با معیار مرگ او بسنجند.

 

سایه در این بیت شعر،

کشته خود و امثال خود را می درود.

جماعت فلسفه فقیر خیالپرست

 نخست از مرگ، معیار صداقت می سازند و به خورد مردم می دهند و بعد همان جماعت مسموم از خرافه های خود را به سبب استفاده از همان معیار برای سنجش قدر انسانها

به شلاق انتقاد می بندند.

 

همین معیار باطل شهادت

 یکی از موانع جدی در راه روشنگری و انتقاد اجتماعی علمی و انقلابی

بوده است و خواهد بود.

دهها هزار نفر

 تنها و تنها به دلیل جانبازی مشتی بی خبر از جامعه و جهان،

روانه جهنم گمراهی شدند و راه را برای روی کار آمدن ابلیس هموار کردند.

 

خونی که ریخت از دل ما سایه، حیف نیست

گر زین میانه آب خورد تیغ هم نبرد.

معنی تحت اللفظی:

سایه

خونی که از دل ما ریخته شد، اگر به آبدیده شدن شمشیر همرزم منجر شده باشد، هدر نرفته است.

 

سایه در این بیت، دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک خون دل و تیغ همنبرد بسط و تعمیم می دهد.

 

اگر خون دل ما وسیله ای برای آبدیده شدن تیغ همنبرد باشد، اگر سودی به دنبال داشته باشد، پس تأسف ریخته شدن آن را نباید خورد.

 

سایه معیار صحت و سقم افکار و اعمال انسانی را مثل سعدی،

 در دیالک تیک سود و زیان می سنجد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر