ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿۞ فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم
بِمَا كَسَبُوا ۚ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَن
يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا﴾
[ النساء: ۸۸]
چيست شما را كه درباره منافقان دو گروه شدهايد، و حال آنكه خدا آنان را به سبب كردارشان مردود ساخته است؟ آيا مىخواهيد كسى را كه خدا گمراه كرده است هدايت كنيد؟
و تو راهى پيش پاى كسى كه خداوند گمراهش كرده است نتوانى نهاد.
کریم
در این آیه، به تعیین رابطه و رفتار مؤمنین با منافقین می پردازد.
بنا بر این آیه،
منافقین
به کسانی اطلاق می شود که خدا آنها را به سبب کردارشان مردود کرده است.
منظور کریم از مردود چیست؟
مردود به کسی اطلاق می شود که از امتحان قبول نشود.
مشخصه دوم منافقیناین است که خدا آنها را گمراه کرده است.
در نتیجه هدایت آنها بیهوده و بی ثمر است.
سؤال این است که مؤمنین با منافقین چه باید بکنند؟
همه را از دم گردن بزنند؟
منافقین
کسانی اند که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان اند.
ویکی فقه
سوره مستقلی راجع به منافقین هست که تحلیل خواهد شد.
مساله نفاق و منافقان در اسلام
از زمانی مطرح شد که پیامبر به مدینه هجرت فرمود و پایههای اسلام قوی و پیروزی آن آشکار ش
و گرنه در مکه تقریبا منافقی وجود نداشت.
زیرا مخالفان قدرتمند هر چه میخواستند آشکارا بر ضد اسلام میگفتند و انجام میدادند و از کسی پروا نداشتند و نیازی به کارهای منافقانه نبود.
لذا دشمنان شکست خورده، برای ادامه برنامههای تخریبی خود،
تغییر چهره داده، ظاهرا به صفوف مسلمانان پیوستند، ولی در خفا به اعمال خود ادامه میدادند.
ویکی فقه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر