۱۴۰۳ شهریور ۲۱, چهارشنبه

درنگی در کامنتی از حق پرستی (۳)

 درنگی

از

میم حجری

 

حق پرست

کسب هژمونی طبقه کارگر از نان شب هم واجب تر است. 

هیچ راه دیگری نیز بشریت را به سر منزل مقصود نمی رساند. 

اما، نکته نه این ضرورت غیر قابل انکار که تناسب نیروهاست 

که باید لبه ترازوی آن به نفع کارگران و زحمتکشان متمایل شود 

و 

این امر مبارزه ای شگرف را توام با روشنگری سیستماتیک طلب می کند.
 
  از دید حق پرست،
تغییر تناسب نیروها منوط به روشنگری سیستماتیک است.

سؤال این است که سوبژکت روشنگری چیست؟

چه مرجعی باید دست به روشنگری بخور و نمیر بزند؟
روشنگری سیستماتیک پیشکش از ما بهتران.
 
 
مثال تاریخی:
تدارک انقلاب بورزوایی کبیر فرانسه 
توسط روشنگران فرانسه و  فلاسفه بورژوایی آلمان صورت گرفت.

توسط غولانی از قبیل دیدرو، هلوه تیوس، لامتری، روسو، هولباخ و فیشته و کانت و هگل و فویرباخ.

تدارک عنگلاب اسلامی در ایران،
توسط روشنفکران فاشیست، فوندامنتالیست، آوانتوریست، فئودالیست و آنارشیست  از قبیل جلال آل احمد و ساعدی و نیما و شاملو و شریعتی و روحانیت و غیره.

تنها بلندگوی پرولتاریا 
پیک ایران بود که آیاتی از استالینیسم را زیر بمباران پارازیت 
چند دقیقه در روز به گوش اقلیتی از روشنفکران چه بسا صغیر و کمسواد کشور می رساند.
 
ای بسا هواداران حزب توده به اتهام گوش دادن و یاد داشت کردن ذلتبار این آیات،
زیر شکنجه های وحشتناک، آش و لاش شده اند و به سال ها زندان محکوم شده اند و پس از آزادی از زندان، از حق کار و زندگی بخور و نمیر محروم گشته اند.

پیک ایران هم در آستانه عنگلاب اسلامی، 
به دلیل عقد قرار داد خرید چند پیت پنیر از بلغارستان قطع می شود و همه میادین ضد روشنگری در اختیار ارتجاع سیاه قرار می گیرد.

و
اکنون؟

سوبژکت سازمان یافته روشنگری اکنون چیست و کجا ست؟
 
ایران و جهان بخشا طویله و بخشا تیمارستان شده است.
قحط شعور و شخصیت است.
 
کسی مشتری روشنگری علمی و انقلابی نیست.
 
در همه رسانه ها و منبرها و منازه ها،
مشتی شیاد و عوامفریب که چه بسا عاجز از تعریف ساده ترین مفاهیم در هر رشته و زمینه اند، 
متکلم الوحده شده اند.
 
خریت گستری و خر پروری تمام ارضی شده است.
 
تحلیل آثار و اشعار و افکار  اصنام فقهی و فکری و سیاسی و هنری،
جرم و جنایتی محسوب می شود.
 
روشنگر علمی و انقلابی 
تحت فشار وحشتناکی قرار می گیرد و سرکوب و منکوب می شود.
چه بسا بیشرمانه تهدید و تخریب می شود.
 
به بهانه زیر پا نهادن دگم احترام به نظر این و آن، 
لو داده می شود، از رسانه ها و منبرها و مناره ها طرد و تبعید می شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر