۱۴۰۳ مرداد ۷, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۲۵)

Bild


 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

۱

به حقش، که تا حق جمال ام نمود

دگر هر چه دیدم خیال ام نمود

معنی تحت اللفظی:

به خدا قسم می خورم که با دیدن جمال الهی، واقعیت عینی به طور کلی، برایم به خیال مبدل شد. 

 

سعدی

 در این بیت شعر،

دیالک تیک ایدئآل و رئال (واقعی و واهی)

را

به شکل دیالک تیک جمال و خیال بسط و تعمیم می دهد و

نتیجه مشاهده جمال را محو رئال قلمداد می کند.

 

مشاهده روی زیبای چیزی که وجود ندارد، فقط می تواند، به قوه خیال صورت گیرد

و

نادیده گرفتن کل هستی به قوه عشق سوبژکتیو و زورکی.

 

سعدی

دیالک تیک عشق زمینی

 را

در آیینه زلال آسمان منعکس می کند و انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آن را به شکل دیالک تیک جمال و (۱) بسط و تعمیم می دهد

و

دیالک تیک عاشق و معشوق

را

به شکل دیالک تیک عارف و (۲).

 

سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک عشق زمینی را در آیینه زلال آسمان منعکس می کند و انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آن را به شکل دیالک تیک جمال و خیال بسط و تعمیم می دهد

و دیالک تیک عاشق و معشوق را به شکل دیالک تیک عارف و حق.

 

انسان در این مرحله از عشق، نه چیز و کس واقعی و عینی، بلکه موجودی تخیلی و ذهنی را اوبژکت عشق قرار می دهد و وارد عرصه خیالپرستی می شود.

 

حق

جمال خود را در عالم پندار و پریشانی به جوان جنونزده عیان می سازد و نه تنها او را از جامعه بی نیاز می کند، بلکه همه چیز هستی را غیرواقعی، مجازی و خیالی جلوه گر می سازد.

 

بدین طریق وارونگی مطلق برجهان چیره می شود.

در این صورت و حالت

هیچ چیز آن نیست که می نماید، بلکه آن است که نیست.

 

اکنون قهرمان خردستیز بی خرد و خیالپرست سعدی، حتی به انعکاس حسی حواس خود نیز باور ندارد.

 

او خیال را واقعی تر از واقعیت عینی می پندارد.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر