۱۴۰۳ تیر ۲۹, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حرکت (جنبش) (۹)

   

 

 پروفسور دکتر گونتر کروبر 

برگردان

 شین میم شین

 

تئوری ماتریالیستی ـ دیالک تیکی حرکت

ادامه

 

۱۱

·    سرچشمه حرکت و تغییر فرم های مشخص ماده را تضادهای درونی آن، یعنی «مبارزه» روندها و گرایشات متضاد آن تشکیل می دهند.

 

۱۲

·    حرکت ماده ـ از این رو ـ به تلنگر اولیه (الهی) نیازی ندارد.

 

۱۳

·    خود جنبی ماده علت نهائی حرکت آن است.

 

·    مراجعه کنید به قانون وحدت و «مبارزه» اضداد

  

وحدت و «مبارزه» اضداد

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4724

 

۱۴

·    هگل در رابطه با اپوری الئات ها اعلام می کند:

·    «ما باید به دیالکتیسین های قدیم، که به تضادهائی (تناقضات) اشاره می کنند، که در حرکت نمودار می گردند، بگوئیم، که از این تضادها نمی توان به این نتیجه رسید که حرکت وجود ندارد.

·    بلکه این حقیقت امر ـ برعکس ـ حاکی از آن است که حرکت خود تضاد موجود است.»

·    (هگل، «کلیات»، جلد ۴، ص ۲۷۴)

 

(اپوری

به محال بودن حل مسئله ای فلسفی به دلیل وجود تضادها در خود واقعیت امر و یا در مفاهیمی که برای توضیح آن لازم اند، اطلاق می شود.

مترجم)

 

۱۵

·    حرکت مطروحه در اپوری های زنونی جا به جائی مکانیکی بوده است.

 

۱۶

·    خصلت تضادمند (تناقضمند) که در مورد جا به جائی مکانیکی ماده صادق است، در مورد فرم های عالی تر حرکت ماده، به مراتب شدیدتر بروز می کند.

 

۱۷

·    به قول مارکس، «اگر جا به جائی مکانیکی ساده حاوی تضادی است، آنگاه باید دید که در فرم های عالی تر حرکت ماده چه ولوله و چه غوغا بر پا ست.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۱۲)

 

۱۸

·    به عنوان مثال، تضادی که اساس هستی کلیه موجودات زنده است، یعنی تضاد سوخت و ساز و تضاد توارث و تطبیق که در توسعه و تکامل ارگانیسم نقش تعین کننده بازی می کند:

·    «زندگی عبارت است از آنچه که در خود چیزها و روندها وجود دارد. 

·    زندگی عبارت است از تضاد تشکیل شونده و حل شونده.

·    به محض اینکه تضاد بس کند، زندگی نیز بس خواهد کرد و مرگ فرا خواهد رسید.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۱۳)

 

(در حکم بالا

دیالک تیک سوخت و ساز و دیالک تیک توارث و تطبیق مطرح می شود.

ساز

عبارت است از روند تبدیل مواد غذائی خورده شده به مواد خاص ارگانیسم.

سوخت

عبارت است از تجزیه و مصرف مواد خاص ارگانیسم، که با آزادسازی انرژی همراه است.

مثلا تکه تکه کردن زنجیرهای چربی، قندی و پروتئینی و کسب انرژی.

 مترجم)

 

۱۹

·    ماده ـ از این رو ـ جوهر مرده و منجمدی نیست.

 

۲۰

·    وجود ماده، از سوئی، بنا بر تنوع فرم های حرکت و توسعه مشخص آن امکان پذیر است و از سوی دیگر، حرکت «در خود»، فی نفسه و مستقل و گسیخته از ماده وجود ندارد.

 

۲۱

·    هر آنچه که وجود دارد، عبارت است از حرکت ماده و در تنوع فرم ها و صور مشخص آن.

 

۲۲

·    از این رو، احکامی از قبیل «جهان عبارت است از ماده در حال جنبش» و یا «جهان عبارت است از حرکت مادی» معنی یکسانی دارند.

·    (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱۴، ص ۲۷۰)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر