۱۴۰۳ مرداد ۲, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حزب مارکسیستی ـ لنینیستی (۲)


پروفسور ماتهویس کلاین

برگردان

 شین میم شین

 

 

۱۲

·    برای اینکه پرولتاریا بتواند رسالت تاریخی خود را جامه عمل بپوشاند، حزب مارکسیستی ـ لنینیستی موظف به انجام وظایف زیر است:

 

الف

·    حزب باید پرولتاریا و متحدین او را ـ به معنای انقلابی کلمه ـ تربیت کند.

·    به طرزی بی عیب و نقص سازمان دهد و منضبط سازد.

 

ب

·    حزب باید پرولتاریا را در مبارزه انقلابی به خاطر احراز قدرت رهبری کند.

 

پ

·    حزب باید در گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم راهنما و هادی خلق باشد.                       

ت

·    حزب باید لیاقت و قدرت رهبری دولت سوسیالیستی را داشته باشد.

 

ث

·    یکی از مهمترین وظایف حزب، بردن مارکسیسم ـ لنینیسم به میان خلق است.

 

۱۳

·    رهبری به وسیله حزب مارکسیستی ـ لنینیستی یکی از قانونمندی های عام انقلاب سوسیالیستی و گذار از سرمایه داری به کمونیسم را تشکیل می دهد.

 

۱۴

·    به برکت کار ارزشمند مارکس و انگلس جنبش کارگری با کمونیسم علمی جوش می خورد.

 

۱۵

·    مارکس و انگلس، «اتحادیه کمونیست ها» را بنیانگذاری می کنند و به توصیه «اتحادیه کمونیست ها» به تألیف اثر ماندگار خود تحت عنوان «مانیفست حزب کمونیستی» می پرازند.

 

۱۶

·    در مانیفست حزب کمونیستی، قوانین اساسی و آماج های کمونیسم به طور علمی اثبات می شوند:

·    مارکس و انگلس، در این اثر خود اثبات می کنند که پرولتاریا تنها به کمک یک حزب انقلابی ـ کمونیستی، که جهان بینی علمی را راهنمای عمل خود قرار می دهد، می تواند به انجام رسالت تاریخی ـ جهانی خویش نایل آید و قانونمندی عینی گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم را جامه عمل بپوشاند.

 

۱۷

·    بنیانگذاری حزب کمونیستی از سوی مارکس و انگلس نتیجه نهائی ضرور فلسفه و جهان بینی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی کیفیتا نوینی بوده که خود تدوین کرده بودند.

 

۱۸

·    تنها به وسیله این حزب، که اعضایش «به لحاظ تئوریکی قبل از بقیه توده پرولتاریا به شرایط، جریان و نتایج عام جنبش پرولتری وقوف دارند»، می توان جهان بینی علمی را به میان طبقه کارگر برد و با آن به وحدت رساند، جهان بینی ئی که به اثبات همه جانبه رسالت تاریخی ـ جهانی طبقه کارگر می پردازد.

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۴۷۴)

 

۱۹

·    تنها به وسیله این حزب، که «منافعی مجزا از منافع کل پرولتاریا» ندارد، می توان فلسفه مارکسیستی را به «مغز اندیشنده» گذار به لحاظ تاریخی ناگزیر بشریت از سرمایه داری به سوسیالیسم بدل ساخت و پرولتاریا را به «قلب» این گذار.

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۴۷۴)

 

(این تبیین ادبی مارکس بدان معنی است

که او دیالک تیک فلسفه و پرولتاریا را به شکل دیالک تیک بیولوژیکی مغز و قلب بسط و تعمیم داده است که در ارگان اساسی اندام را تشکیل می دهند.

مترجم)

 

۲۰

·    تغییر جهان که به عنوان وظیفه فلسفه نوین، از سوی مارکس و انگلس در یازدهمین تز اثر درخشان شان تحت عنوان «تزهایی راجع به فویرباخ» فرمولبندی شده، تنها در آموزه مارکسی حزب، به اثبات سیاسی مشخص خود دست می یابد.

 

۲۱

·    زیرا همانطور که مارکس نشان می دهد، تنها از طریق حزب مارکسیستی می توان سوسیالیسم علمی را به میان پرولتاریا برد، با پرولتاریا به وحدت رساند و او را به شناخت و تحقق رسالت تاریخی خویش قادر ساخت.

 

۲۲

·    از این رو، شناخت علمی رسالت تاریخی پرولتاریا در آموزه حزب است که به پایه ریزی تئوریکی و علمی کامل خود دست می یابد.

 

۲۳

·    تنها در هیئت حزب کمونیستی است که فلسفه مارکسیستی، قالب (فرم) سیاسی و سازمانی ضرور خود را به دست می آورد و تنها در این حزب است، که فلسفه مارکسیستی می تواند هم به ابزار شناخت علمی جهان و هم به ابزار تغییر انقلابی جهان مبدل شود.

 

۲۴

·    به این دلیل است که سرتاسر زندگی مارکس و انگلس، قبل از همه، وقف تدوین تئوری و ایجاد و تحکیم حزب کارگری انقلابی می شود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر