۱۴۰۳ تیر ۱۹, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حرکت (جنبش) (۱)

  

 

 پروفسور دکتر گونتر کروبر 

برگردان

 شین میم شین 

 

۱

·      حرکت (جنبش) نحوه وجودی و صفت مشخصه ذاتی ماده را تشکیل می دهد.

 

۲

·      نه ماده می تواند بدون حرکت وجود داشته باشد و نه حرکت می تواند بدون ماده معنی داشته باشد.

 

۳

·      عام ترین معنی فلسفی مقوله «حرکت» (جنبش)، عبارت است از تغییر به طور کلی!

 

اندیشه حرکت در فلسفه جهان باستان

 

۱

·      اندیشه حرکت و تغییر مدام جهان، در فلسفه شرق باستان، هندوستان و چین وجود داشته است.

 

۲

·      درک دیالک تیکی ـ عامیانه و ماتریالیستی ـ عامیانه  کلاسیک حرکت، در یونان باستان در قرن ششم تا سوم قبل از میلاد شکل می گیرد، که  بنا بر آن، جهان از جوهر ازلی پدید آمده است.

 

۳

·      جوهر ازلی را تالس آب، آناکسی منس هوا، آناکسی مندر اپایرون و هراکلیت آتش قلمداد می کرد.

 

۴

·      به نظر آنان این مواد (آب، هوا، اپایرون و آتش) پس از تغییر و تبدیل خود، سرانجام به جوهر ازلی برمی گردند.

 


هراکلیت 

 (۵۵۰ ـ ۴۸۰ ق. م.) 

فیلسوف ماقبل سقراطی یونان 

افق فلسفی هراکلیت: 

تجربه و دانش شدن و فنا شدن 

وحدت و تضاد کائنات و آتش 

کلمه و روح 

دولتشهر و حقوق مدنی 

انسان و خدا 

عقل و جهل 

جملات قصار: 

در هیچ رودی نمی توان دو بار شنا کرد!

 مبارزه، پدر همه چیزها ست!

 

·      هراکلیت برای اولین بار، حرکت، یعنی جریان و تغییر لاینقطع کلیه چیزها را به درجه و مقام یک اصل فلسفی ارتقا می دهد و علت حرکت را در مبارزه اضداد می داند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر