۱۴۰۲ مهر ۲۰, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تفکر تاریخی (جهانتصویر تاریخی) (۱۹)

 

 

پروفسور دکتر هانس کورتوم

پروفسور دکتر وینفرید شرودر

برگردان

 شین میم شین

 

تئوری تاریخ از دید مارکس و انگلس

 

۹

فرانسوا آگوست میگنه

 (۱۷۹۶ ـ ۱۸۸۴)

 مورخ

 وکیل دعاوی

 رئیس بایگانی وزارت خارجه فرانسه

 

·    مورخین ایام احیای نظام سابق (از تیه ری تا گیزو، میگنه و تیه رز)  همه جا از آن به مثابه کلید فهم تاریخ فرانسه از بعد ازقرون وسطی سخن می رانند.

 

فرانسوا گیزو

 (۱۷۸۷ ـ ۱۸۷۴)

مورخ فرانسوی

 

۱۰

·    و بعد از سال ۱۸۳۰ میلادی طبقه رزمنده سومی به نام طبقه کارگر، یعنی پرولتاریا برای احراز حاکمیت در انگلستان و فرانسه به رسمیت شناخته می شود.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۹۸)

 

۱۱

·    نه فقط مارکس و انگلس، بلکه ایده ئولوگ های بورژوائی واپسین نیز از تئوری پیشرفت دیالک تیکی روشنگری سخن می گویند.

 

۱۲

·    در حالیکه مارکس و انگلس، تئوری پیشرفت دیالک تیکی روشنگری را به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی تکامل می بخشند، ایده ئولوگ های بورژوائی واپسین یا آن را به کلی دور می اندازند و یا آن را تخریب می کنند و به  صورت یک تئوری توسعه تاریخی ـ رلاتیویستی بی دورنما در می آورند.

 

۱۳

·    از این به بعد است که می توان از رویاروئی واقعی میان طرح ماتریالیستی تاریح و طرح ایدئالیستی تاریخ سخن گفت.

 

۱۴

·    زیرا تنها پس از تشکیل تضادهای اقتصادی میان تولید اجتماعی و تصاحب خصوصی و پس از شعله ور شدن تضادهای طبقاتی میان پرولتاریای صنعتی مدرن و بورژوازی شرایط تاریخی برای تدوین طرح ماتریالیستی ـ دیالک تیکی تاریخ فراهم آمده است.

 

۱۵

·    مارکس و انگلس که در توسعه نیروهای مولده و در جایگزینی مناسبات تولیدی مربوطه با مناسبات تولیدی نوین، نه یک تعویض ساده، بلکه معیار اصلی پیشرفت تاریخی را کشف می کنند و آن را مبنای استخراج معیارهای دیگر می دانند، از حد تاریخ نگاری روشنگری که گشتاورهای ایده ئولوژیکی را مبنای تاریخ قرار می دادند، پا فراتر می گذارند و به تعیین دقیق توسعه قانونمند تاریخ بشری و به تعریف و ارزیابی عینی پیشرفت بشریت نایل می آیند.

 

۱۶

·    برای اینکه با شناخت توسعه قانونمند از مرحله تولیدی و مناسبات تولیدی نازل به عالی، یک معیار عینی برای پیشرفت اجتماعی به دست می آید.

 

۱۷

·     و در عین حال ضرورت درونی و حقانیت وجودی هر کدام از مراحل منفرد این توسعه، قانونمندی کسب می کند.

 

۱۸

·    بدین طریق اندیشه پیشرفت دیالک تیکی با تفکر تاریخی پیوند می یابد.

 

۱۹

·    این بدان معنی است که هر مرحله توسعه تاریخی از یک گشتاور گذرا و نسبی مربوط به مکان و زمان حکایت می کند.

 

۲۰

·     ضمنا باید علاوه بر آن، فاکتورهای دیگری در نظر گرفته شوند که حلقه های واسط برای مرحله توسعه بالاتر بعدی را تشکیل می دهند.

 

۲۱

·    دو عنصر فوق الذکر (نیروهای مولده و مناسبات تولیدی) نمی توانند به طور آنتی تتیک (به مثابه دو ضد) از یکدیگر مجزا تلقی شوند، بلکه باید در رابطه متقابل دیالک تیکی شان شناخته شوند، تا مرحله ای بتواند هم بنا بر قانونمندی خود و هم به مثابه مرحله ضرور در روند تاریخی کلی مورد ارزیابی قرار گیرد.

 

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر