پروفسور دکتر هانس کورتوم
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان
شین میم شین
تفکر تاریخی در فلسفه روشنگری
· خدمات تعیین کننده روشنگری به تشکیل جهانتصویر تاریخی به شرح زیر بوده اند:
۱
· روشنگری بشریت را از صغارت رها ساخت و به بلوغ رساند.
· آن سان که بشریت ضامن نجات خود را نه در غیر، بلکه در توانائی های خویشتن خویش بجوید.
۲
· روشنگری نشان داد که تاریخ، روند تضادمند جریان پیش رونده بی برگشتی است که در آن هر دورانی (هر دورانی نیز که منفی ارزیابی می شود)، به مثابه پله ای در نردبام پیشرفت، حاوی ارزش نسبی خاص خویش است.
۳
· روشنگری بر آن بود که تعین (تقدیر) بشریت از قبل در طبیعت انسانی و یا در ایده مطلق معین شده است.
۴
· بنابرین، تاریخ از دیدگاه روشنگری به تاریخ بشریت، به تاریخ جامه عمل پوشاندن به تعین تعیین شده از قبل، یعنی به تاریخ تشکیل نظام جامعتی عاقلانه (مبتنی بر عقل) مبدل شده است.
۵
· این روند در روشنگری آغازین به مثابه روند رشد ذاتی، راسیونالیستی و مکانیکی ـ خطی تلقی می شد، که می تواند در اثر تشبثات غلط، خردستیز و «گناه آلود» از قبیل هجوم اقوام وحشی، عوامفریبی و غلبه روحانیت و یا حکومت استبدادی، یعنی در اثر پیدایش دوران های منفی، برای مدتی سد شود، ولی نمی تواند برای همیشه نابود گردد.
۶
· از این رو ست که پلخانف از نگرش متافیزیکی پیشرفت سخن می گوید که بنا بر آن، توانائی بشر به پیشرفت، نیروی اسرار آمیزی تلقی می شود.
· نیروئی که به خودی خود پیروزی خرد را تضمین می کند.
۷
· همانطور که پلخانف نشان می دهد، در روشنگری واپسین، انسان پی می برد که توانائی انسان به پیشرفت هرگز نمی تواند به خودی خود توسعه یابد، بلکه برای توسعه خویش به تلنگرهای مدام از خارج نیاز دارد.
۸
· بدین طریق تشبثات غلط و «گناه آلود»، دوران های منفی و غیره به بخش های تاریخا (به لحاظ تاریخی) ضرور پیشرفت تاریخی بدل می شوند.
۹
· بدین طریق، گام تعیین کننده ای به سوی تئوری پیشرفت دیالک تیکی برداشته می شود.
۱۰
· فلسفه هگل در این روند تاریخی ـ ایده ای (در این روند مربوط به تاریخ ایده ها) به لحاظی، نشاندهنده نقطه اوج و در عین حال نقطه پایانی آن است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر