شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت نوزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۱ ـ ۷۲)
۱
چو هر گوشه تیر نیاز افکنی
امید است، ناگه که صیدی زنی
معنی تحت اللفظی:
اگر به چیزی نیاز داری، دست به تیراندازی بزن تا شاید تیرت به آن چیز بخورد.
سعدی
در این بیت شعر،
از سوئی
دیالک تیک ضرورت و تصادف
را
به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهد
و
در واقع ضرورت را خلع قدرت می کند و تصادف کور را به جای آن بر تخت می نشاند و هورا می کشد.
بدین طریق،
مبلغ پرشور جزم «مشیت الهی» به انکار قانونمندی های آهنین هستی برمی خیزد
و
همه چیز را تصادفی تلقی می کند:
اکنون آب می تواند رو به سربالائی جاری شود.
آتش می تواند نسوزاند.
سنگ پرتابی می تواند دیگر پایین نیاید
و
الی اخر.
سعدی
اما، از سوی دیگر،
دیالک تیک وسیله و هدف
را
به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ مسخ و مثله و مخدوش می کند:
بدین طریق وسیله همه چیز می شود و هدف ناپیدا، غیرقابل تعریف و تعیین ناپذیر می گردد.
مدافع پرشور و پیگیر پراگماتیسم،
که
در هر کاری سودی می جست،
ناگهان معلق تمام می زند و هدف را هیچ می شمارد
و
نفس تیراندازی را مطلق می کند،
تیراندازی چشم بسته، به هرگوشه، کورکورانه، بی هدف و بی حساب و کتاب
را.
این کار نه تنها ابلهانه، بلکه خطرناک و زیانبار خواهد بود.
ارتش آمریکا
در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون
افغانستان را همین طوری به موشک های دوربرد بست.
هرکدام از موشک ها یک میلیون دلار ارزش داشت و اغلب به کشتن خری، اسبی و یا شتری منجر می شد که ارزشش پنجاه دلار بیشتر نبود.
تیراندازی کورکورانه
می تواند نه تنها به «زدن صیدی» نینجامد، بلکه به کشتن کودکی و زخمی شدن مرد و زنی منجر شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر