۱۴۰۲ آبان ۳, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تفهیم تجسمی (۵) (بخش آخر)


پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

 شین میم شین

  

۴۴

·    تئوری تصویر دیالک تیکی ـ ماتریالیستی برعکس، در گذار از تصاویر شمایلی به تصاویر سمانتیکی، یعنی در گذار از تئوری های مبتنی بر تفهیم تجسمی به تئوری های مبتنی بر تفهیم غیرتجسمی، گذار از توصیف نمود و بروز اوبژکت ها، روندها وغیره مادی به کشف ماهیت آنها و گذار از کشف ماهیت نظام معینی به کشف ماهیت نظام بالاتر را در نظر دارد.

 

۴۵

·    از سوی دیگر، شیوه های فکری مبتنی بر تفهیم غیرتجسمی نیز چه بسا در روند توسعه با شیوه های فکری مبتنی بر تفهیم تجسمی جایگزین می شوند و بدین طریق سمبل های انتزاعی که فقط حاوی معنای عملیاتی اند، به سمبل هائی مبدل می شوند که حاوی معنای ایده تیکی اند. 

 

(می توان گفت

که

میان آندو رابطه دیالک تیکی برقرار است.

مترجم)

 

۴۶

·    این گذار از تفهیم غیرتجسمی به تفهیم تجسمی به دو دلیل می تواند صورت گیرد:

 

الف

·    اولا به این دلیل که سر و کار داشتن مداوم با سمبل های انتزاعی می تواند آنها را به آن چنان امور مأنوس مبدل سازد که برای ما خصلت ایده تیکی و یا تفهیم تجسمی پیدا کنند.

 

ب

 

۱

·    ثانیان به این دلیل که می توان در جریان توسعه یک رشته علمی برای سمبل هائی که در آغاز فقط معنای عملیاتی داشته اند، جانشین های به طور حسی قابل ادراکی یافت و یا مدل هائی از آنها را باز ساخت و به آنها معنای ایده تیکی بخشید.

 

۲

·    مثلاهندسه غیراقلیدسی در آغاز یک تئوری ریاضی انتزاعی با معنای عملیاتی بود.

 

۳

·    یک امکان فکری مبتنی برتفهیم غیرتجسمی بود که در واقعیت عینی برای آن چیزی مبتنی بر تفهیم تجسمی نمی شد یافت.

 

۴

·    اما در دهه دوم قرن نوزدهم میلادی وقتی امکان بازسازی مدل های مبتنی بر تفهیم تجسمی برای هندسه غیراقلیدسی فراهم آمد، وقتی که به ویژه مدل کلاین از هندسه غیراقلیدسی در درون یک دایره واحد نقش مهمی توانست بازی کند، وضع عوض شد و امکان تبدیل سمبل های انتزاعی به تصاویر مبتنی بر تفهیم تجسمی و اعاده معنای ایده تیکی به آنها فراهم آمد.

 

۴۷

·    بنابرین مسئله تفهیم تجسمی و یا غیرتجسمی هر تئوری اصولا می تواند تنها به طور تاریخی حل شود.

 

۴۸

·    هر تئوری که برای مردم زمان خود بر تفهیم غیرتجسمی مبتنی است، حتما نباید برای نسل های بعدی هم چنین باشد.

 

۴۹

·    مبتنی بودن یک تئوری بر تفهیم تجسمی و یا غیرتجسمی نه به طور مطلق، بلکه به طور نسبی، یعنی در رابطه با مرحله توسعه تاریخی مربوطه قابل تعیین است.

 

۵۰

·    مبتنی بودن یک تئوری بر تفهیم تجسمی و یا غیرتجسمی علاوه بر این از این نظر نیز نسبی است که آن تئوری اصولا هم حاوی عناصر تفهیم تجسمی است و هم حاوی عناصر تفهیم غیرتجسمی.

 

۵۱

·    مثلا مکانیک کلاسیک اگرچه یک تئوری مبتنی بر تفهیم تجسمی است، اما آن هم باید همانند هر رشته علمی انتزاعاتی را انجام دهد (مثلا انتزاع نقطه توده ای بی انبساط اصل تأثیر از دور  و امثالهم) که بدون واسطه قابل تفهیم تجسمی نیستند.

 

۵۲

·    از سوی دیگر فیزیک کوانتومی به مثابه یک کل اگر چه یک تئوری مبتنی بر تفهیم غیرتجسمی است، ولی تفهیم تجسمی جنبه های منفرد رفتار اوبژکت های کوانتومی را مجاز می دارد (مثلا در مدل پوسته هسته اتمی)

 

۵۳

·    فیزیک کوانتومی علاوه بر آن با استفاده از آزمایشات، وسایل اندازه گیری و غیره می کوشد تا نتایج حاصل از تئوری را به مرحله آزمون (امتحان) بگذارد و به طور حسی قابل ادراک سازد.

 

·    مراجعه کنید به تصویر، نگرش (نظر)، مشاهده پذیری   

 

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر