شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت هفدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۹ ـ ۷۰)
۱
به زاری، به شمشیرزن گفت، زن:
«مرا نیز با جمله، گردن بزن!
مروت نبینم، رهائی ز بند
به تنها
و
یارانم اندر کمند.»
معنی تحت اللفظی:
دختر حاتم طائی
به جلاد گفت:
«گردن مرا هم با اعضای قبیله بزن.
زنده ماندن من پس از کشته شدن یارانم مروت نیست.»
دختر حاتم
دیالک تیک من و غیرمن
را
به شکل دیالک تیک من و یاران بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن غیرمن (یاران) می داند.
این به معنی همبستگی و عشق به یاران خویش است.
دختر حاتم،
با اینکه زن است و باید در رن ـ تصور و زن – تصویر سعدی همتراز با سگ باشد،
نه تنها مروت، بلکه خصلتی استثنائی و فرا انسانی از خود نشان می دهد.
کم نبوده اند زنانی که چنین خصایلی از خود بروز داده اند.
فردوسی از گردآفرید و تاریخ معاصر از زنان قهرمان بیشماری حکایت دارد که خود را زیر تانک کودتاچیان فاشیست انداخته اند و یا در اعتراض به جنایات ژنرالها اندام خود را به آتش کشیده اند.
ولی ستایش سعدی از زنجماعت
باید دلیل دیگری داشته باشد.
سعدی همیشه برای تأکید خارق العاده بر صحت تئوری اجتماعی معینی به چنین کارهائی مبادرت می ورزد.
مثال بارز و مشابهی را در حکایتی در همین باب بوستان داشته ایم:
چو شیر، آن که را گردنی فربه است
گر افتد چو روبه، سگ از وی به است.
معنی تحت اللفظی:
کسی که گردن کلفتی بسان شیر دارد،
اگر مثل روباه ریزه خوار شیر باشد، بدتر از سگ است.
سعدی
در این بیت شعر،
برای نشان دادن نفرت بی حد و مرز خود نسبت به کسی که به بهانه رزق مقدر از کار در مزرعه و باغ و خانه اربابی شانه خالی کند،
او را بدتر از اذل موجودات، یعنی سگ می داند.
این به معنی تأکید مؤکد بر مسئله ای است.
ولی کدام مسئله؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر