میم حجری
خیلی پیچیده نیست .
این روزها باید شعر رو کنار گذاشت و بر شعور آنکسی که شجاعانه نیازش رو فریاد میزنه
قضاوت نکرد .
شاه هر که بود و ملا هر که هست
نیازهایی رو در جامعه ایجاد کرده اند که آگاهی به اونها موجب آزادیخواهی میشه .
این آزادی
یک اتاق گرم ،
یک لقمه نان،
یک جفت کفش،
میتونه باشه
حریف
معیار آزادی و آزادیخواهی در قاموس حریف ساده ساز
وقوف به نیاز فردی و مطالبه نیاز فردی است.
اگر کسی متوجه شود که به مسکن و خوراک و پوشاک و بهداشت نیاز دارد، به مفهوم آزدی پی برده است
و
اگر این نیازهای فردی و یا گروهی را مطالبه کند، آزادیخواه است.
جنبش آزادیخواهی
هم
به
جنبش مطالبات مادی و حیاتی ـ مماتی اطلاق می شود.
خیلی از جوانان جنقوری هم پی برده اند که مثلا به بغل و مخلفات و مد و پوشش مدرن نیاز دارند
و
برای مطالبه انها به اعتراض برخساته اند و آزادیخواه شده اند.
بدین طریق
آگاهی به جبر و یا ضرورت
زیر قلم حریف ساده ساز
ساده می شود:
آگاهی به نیازمندی ها می شود.
حیرت انگیز این است که تصادفا ترجمه مفهوم آلمانی جبر و یا ضروت،
(Notwendigkeit)
نیازمندی است.
منظور از جبر و یا ضرورت
اما
قوانین و قانونمندی های عینی مربوطه است
و
ربطی به احتیاج و نیاز فردی و گروهی ندارد.
مفاهیم فلسفی
را
هرگز نباید تحت اللفظی معنی کرد.
حریف پس از ساده کردن مفهوم آزادی و خلاصه کردن آزادیخواهی در آگاهی به نیاز شخصی و یا گروهی
دسته به نتیجه گیری نظری (تئوریکی) می زند.
بدین طریق فرد و یا توده آزادیخواه در قاموس حریف ساده ساز
به
فرد و یا توده ای
اطلاق می شود
که
خواهنده نیاز خویش است:
فرد و توده آزادیخواه
بدین طریق
سلب اکتیویته و مولدیت و خلاقیت می شود:
یعنی
به عوض بنای خانه و پختن نان و تهیه کفش و لباس و غیره
خانه و نان و کفش و لباس و غیره
مطالبه می کند.
حریفی در جریان ملی شدن نفت
با پیت و مخلفات به نفت فروش رفته بود
و
سهمیه خود را از نفت ملی شده خواسته بود
و
آزدیخواه شده بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر