میم حجری
از كتاب: «زمينه جامعهشناسي»
مقدمه اول
شناخت
مقدمه اول
شناخت
ادامه
شناخت ناگهاني
– خواه معلول سرعت عمل استثنائي باشد، خواه نتيجة غائي تفكرات
پيشين –
به نظر كساني كه طبعي كرامتبين يا معجزهجو دارند،
كاري خارق
العاده است.
اين گونه مردم شناخت را دو گونه مي دانند:
يكي شناخت «عقلي»،
ديگري شناخت «اشراقي» يا «شهودي».
به گمان اينان،
شناخت عقلي
نتيجة احساس و
ادراك و استنتاج است،
و
شناخت اشراقي يا شهودي
شناختي دفعي و از عالم حس
بركنار است و تنها به مدد عبادت يا رياضت دست مي دهد،
غافل از آنكه شناخت
دفعي وجهي از شناخت تدريجي است،
با اين تفاوت كه يا مراحل مقدماتي آن به
سرعت روي ميدهد يا بين مقدمات و نتيجه نهائي آن فاصله مي افتد.
۱
شناخت ناگهاني
– خواه معلول سرعت عمل استثنائي باشد، خواه نتيجة غائي تفكرات
پيشين –
به نظر كساني كه طبعي كرامتبين يا معجزهجو دارند،
كاري خارق
العاده است.
آریانپور
با فلسفه علمی (مارکسیسم) آشنایی ندارد.
مثال:
اگر او با دیالک تیک کمیت و کیفیت آشنایی می داشت، از شناخت ناگهانی دم نمی زد.
ضمنا
نمی گفت که شناخت ناگهانی، معلول عملی استثنائی است.
علاوه بر این با اعلام اینکه شناخت ناگهانی نتیجه تفکرات پیشین است،
شناخت ناگهانی را عملا رد نمی کرد.
چون
شناختی که نتیجه تفکرات پیشین باشد، نمی تواند ناگهانی محسوب شود.
چی می تواند محسوب شود؟
دیالک تیک کمیت و کیفیت
(قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به کیفی)
یکی از مهمترین دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی است که ضمنا شامل حال جامعه و تفکر می شود:
شناخت
بر خلاف دعاوی آریانپور
از گردنه دیالک تیک کمیت و کیفیت می گذرد:
شناخت کمی چیزی پس از رسیدن به حد عینی مربوطه
به طور جهشی و ناگهانی
به
شناخت کیفی
استحاله می یابد.
این دیالک تیک در ساده ترین آثار مارکسیستی مثلا در مقدمات اصول فلسفه ژرژ پولیتسر حتی توضیح داده شده است.
۲
به نظر كساني كه طبعي كرامتبين يا معجزهجو دارند،
كاري خارق
العاده است.
اين گونه مردم شناخت را دو گونه مي دانند:
يكي شناخت «عقلي»،
ديگري شناخت «اشراقي» يا «شهودي».
از این جمله آریانپور
بیگانگی او با مفهوم جهان بینی و تئوری های شناخت ماقبل مارکسیستی و ضد مارکسیستی آشکار می گردد.
به همین دلیل آریانپور از مفاهیم غیرعلمی از قبیل طبع کرامت بین و معجزه جو دم می زند.
باور به خرافه اعجاز
دال بر داشتن جهان بینی ایدئآلیستی است.
۳
به گمان اينان،
شناخت عقلي
نتيجة احساس و
ادراك و استنتاج است،
و
شناخت اشراقي يا شهودي
شناختي دفعي و از عالم حس
بركنار است و تنها به مدد عبادت يا رياضت دست مي دهد،
غافل از آنكه شناخت
دفعي وجهي از شناخت تدريجي است،
با اين تفاوت كه يا مراحل مقدماتي آن به
سرعت روي ميدهد يا بين مقدمات و نتيجه نهائي آن فاصله مي افتد.
شناخت عقلی از دید علمای ایدئالیست (مذهبی و غیره)
اولا
ضد دیالک تیکی شناخت حسی،
ثانیا
ضد دیالک تیکی شناخت امپیریستی (مبتنی بر تجربه گرایی) است.
مراجعه کنید
به
راسیونالیسم و امپیریسم
(عقلگرایی و تجربه گرایی)
و
به
حسی و عقلی
آریانپور
با
ایراسیونالیسم
(خردستیزی)
که یکی از مهمنرین مکاتب فلسفی امپریالیستی، نیچه ئیستی، فاشیستی، فئودالیستی، فوندامنتالیستی، عرفانیستی است،
نیز
آشنایی ندارد.
مؤسس ایراسیونالیسم
نیچه
(فیلسوف کثیف فاشیسم)
بوده است.
مراجعه کنید
به
ایراسیونالیسم (خردستیزی) مدرن و مدافعه از خرد
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11007
ایراسیونالیسم (خردستیزی) دیروز و امروز
لوکاچ
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11159
شناخت اشراقی و یا شهودی و غیره
شناختی ایراسیونالیستی
است
و
نه
شناخت تدریجی.
چنین شناختی اصلا شناخت نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر