تحلیلی
از
گردنده نقش ها ست به پیش نظر ورا
بر پهنه خیالش
دریای آتش است
شعله است و دود و اسب و سیاهی
در شعله های سرخ
سوارش سیاوش است
سیاوش
در این بند شعر،
از روندهای روانی حکیم طوس پرده برمی دارد.
حکیم طوس ظاهرا محصول کار فکری سی ساله ی رنجبار خود را در آئینه شاهنامه مرور می کند.
سؤالات پرخاش آمیز سهراب،
حکیم طوس را احتمالا به شدت منقلب کرده و به تردید و تفکر واداشته است.
و گرنه مرور اسطوره سیاوش و گذار دلاورانه اش از تل آتش
لزومی پیدا نمی کرد.
آنگاه بارگاه
افراسیاب و دشت
طشت طلا و خون
سر شهزاده واژگون
و باز، گیر و دار
اسفندیار و عاقبت کار
آن سو شغاد بد کنش و دام
دام شکارگاه
رستم درون چاه
در انتها گریختن یزدگرد شاه
ماهوی و آسیابان
آن شومبار جنگ شبیخون تازیان
توفان و گردباد
و آن نامه، اشکنامه بیداد
ز آن شوربخت جنگی روشن بین
درمانده، مرد رستم فرخزاد
حکیم طوس در این بند شعر به مرور اثر سی ساله خویش ادامه می دهد.
فاجعه تراژیک پشت فاجعه تراژیک دیگر.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر