۱۴۰۱ دی ۱۸, یکشنبه

درنگی در مفهوم آزادی (۶)

  

میم حجری

خیلی پیچیده نیست .

این روزها باید شعر رو کنار گذاشت و بر شعور آنکسی که شجاعانه نیازش رو فریاد میزنه 

قضاوت نکرد . 

شاه هر که بود و ملا هر که هست 

نیازهایی رو در جامعه ایجاد کرده اند که آگاهی به اونها موجب آزادیخواهی میشه . 

این آزادی 

یک اتاق گرم ،

یک لقمه نان،

یک جفت کفش،

 میتونه باشه 

حریف

 

معیار آزادی و آزادیخواهی در قاموس حریف ساده ساز

وقوف به نیاز فردی و مطالبه نیاز فردی است.

اگر کسی متوجه شود که به مسکن و خوراک و پوشاک و بهداشت نیاز دارد، به مفهوم آزدی پی برده است

و

اگر این نیازهای فردی و یا گروهی را مطالبه کند، آزادیخواه است.

جنبش آزادیخواهی

هم

به

جنبش مطالبات مادی و حیاتی ـ مماتی اطلاق می شود.

خیلی از جوانان جنقوری هم پی برده اند که مثلا به بغل و مخلفات و مد و پوشش مدرن نیاز دارند

و

برای مطالبه انها به اعتراض برخساته اند و آزادیخواه شده اند.

 

بدین طریق

آگاهی به جبر و یا ضرورت 

زیر قلم حریف ساده ساز

ساده می شود:

آگاهی به نیازمندی ها می شود.

 

حیرت انگیز این است که تصادفا ترجمه مفهوم آلمانی جبر و یا ضروت، 

(Notwendigkeit)

نیازمندی است.

منظور از جبر و یا ضرورت

اما

قوانین و قانونمندی های عینی مربوطه است

و

ربطی به احتیاج و نیاز فردی و گروهی ندارد.

مفاهیم فلسفی

را

هرگز نباید تحت اللفظی معنی کرد.

 

حریف پس از ساده کردن مفهوم آزادی و خلاصه کردن آزادیخواهی در آگاهی به نیاز شخصی و یا گروهی 

دسته به نتیجه گیری نظری (تئوریکی) می زند.

بدین طریق فرد و یا توده آزادیخواه در قاموس حریف ساده ساز

به 

فرد و یا توده ای 

اطلاق می شود

که

خواهنده نیاز خویش است:

فرد و توده آزادیخواه

بدین طریق

سلب اکتیویته و مولدیت و خلاقیت می شود:

یعنی

به عوض بنای خانه و پختن نان و تهیه کفش و لباس و غیره

خانه و نان و کفش و لباس و غیره

مطالبه می کند.

 

حریفی در جریان ملی شدن نفت

با پیت و مخلفات به نفت فروش رفته بود

و

سهمیه خود را از نفت ملی شده خواسته بود

و

آزدیخواه شده بود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر