۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۰, جمعه

تأملی در «تزهايی راجع به فويرباخ» (۱۷)

 

تزهايی راجع به فويرباخ
کارل مارکس
اديت شده توسط انگلس
 
ترجمه و تحلیل
از
شین میم شین
 

  تز چهارم
 
۱
مبدأ حرکت فویرباخ
فاکت از خود بیگانگی مذهبی
است.
 
فاکت دوگانه گشتن جهان
(تقسیم جهان)
به
صورت جهان مذهبی و جهان دنیوی
است.

کسب و کار فویرباخ
عبارت است
از
انحلال جهان مذهبی 
در
بنیان دنیوی آن
است.

اما
این نکته
 که
 بنیان دنیوی  
از
خویشتن خویش
فاصله می گیرد 
و
برای خود 
در
آسمان
ملکوت مستقلی 
 تشکیل می دهد،
فقط
با 
توجه به خودشکافتگی (انشقاق، شقه شقه گشتن) و خودتضادمندی این بنیان دنیوی
قابل توضیح
است.

مارکس
در
نقد ماتریالیسم فویرباخ،
متد متافیزیکی او
را
نیز
نقد می کند.
 
مارکس
دیالک تیک ماده و روح
را
یعنی
در
این مورد مشخص
دیالک تیک جهان دنیوی و جهان مذهبی
را
مطرح می سازد
و
بدان
راه حل ماتریالیستی
ارائه می دهد:
 
نقش تعیین کننده
در
دیالک تیک ماده و روح
در
دیالک تیک جهان دنیوی و جهان مذهبی
در
دیالک تیک جهان زمینی ـ مشخص و جهان آسمانی ـ انتزاعی
از
آن ماده (جهان دنیوی، جهان زمینی ـ مشخص)
است.
 
به
همین دلیل
منشاء روح
مثلا
منشاء جهان مذهبی
منشاء جهان آسمانی ـ انتزاعی
باید
در
ماده
یعنی
در
جهان دنیوی
در
جهان زمینی ـ مشخص
جست و جو شود.
 
۲
اما
این نکته
 که
 بنیان دنیوی  
از
خویشتن خویش
فاصله می گیرد 
و
برای خود 
در
آسمان
ملکوت مستقلی 
 تشکیل می دهد،
فقط
با 
توجه به خودشکافتگی (انشقاق، شقه شقه گشتن) و خودتضادمندی این بنیان دنیوی
قابل توضیح
است.
 
مارکس
در این جمله تز چهارم
به
توضحیحی شاعرانه
پناه می برد:
 
جهان دنیوی
زیر قلم مارکس
دو شقه می شود:
 
الف
شقه ای 
در
زمین می ماند
 
ب
و
شقه دیگر
به
عرش اعلی می پرد 
و
 ملکوت خاص خود
 را 
در 
آنجا 
برپا می دارد.
 
مثال:
 
اعضای طبقه حاکمه برده دار
(حضرت خدیجه، حضرت محمد، حضرت علی، رؤسای قبیله قریش و امیه و ابیطالب و غیره)
در
زمین غمین می مانند
و
نتیجه تجرید همه خداوندان زمین و ملک و مال و مستغلات و امر و نهی و حکم 
یعنی
الله انتزاعی
راه عرش اعلی 
را
پیش می گیرد
و
سریر خود
را
در
آنجا
برپا می دارد.
 
۳ 
 
لنین
خواهد گفت:
 
انعکاس خاصیت مهم ماده است.
 
انعکاس
یکی از مهم ترین مفاهیم فلسفه مارکسیستی است.
 
پروفسور مارکسیستی در دانشگاه هلند
سالهای سال
است
که
در
زمینه انعکاس
کار می کند.
 
آثار این فرزانه باید ترجمه شوند.
 
مراجعه کنید 
به
انعکاس
 
۴
اما
این نکته
 که
 بنیان دنیوی  
از
خویشتن خویش
فاصله می گیرد 
و
برای خود 
در
آسمان
ملکوت مستقلی 
 تشکیل می دهد،
فقط
با 
توجه به خودشکافتگی (انشقاق، شقه شقه گشتن) و خودتضادمندی این بنیان دنیوی
قابل توضیح
است.
 
جهان مذهبی
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی جهان دنیوی
است.

هر چه که اعضای ریز و درشت طبقه حاکمه برده دار
دارند،
الله انتزاعی ـ آسمانی
هم
دارد:

مثال

سلطان محمود غزنوی
به
مثابه عضو و جزو طبقه حاکمه بنده دار و فئودال
رهی و کنیز و بنده و غلام و دربان و زندانبان و شکنجه گر و بازجو و جاسوس و جلاد و پیامبر (پستچی) و غیره
دارد.

الله  انتزاعی ـ آسمانی
نیز
به همان سان.
 
با 
این تفاوت
که
رهی و کنیز و بنده و غلام و دربان و زندانبان و شکنجه گر و بازجو و جاسوس و جلاد و پیامبر (پستچی) و غیره الله  انتزاعی ـ آسمانی 
(ملائکه و اجنه و غیره)
نامرئی
اند.
 
بیشمار و لایتناهی 
اند.
 
اگر سلطان محمود غزنوی
مالک سرزمین محدودی با تعداد معینی از خدمه است،
الله  انتزاعی ـ آسمانی
مالک زمین و آسمان ها و شرقین و غربین و الی آخر
است.
 
۵
 
اما
این نکته
 که
 بنیان دنیوی  
از
خویشتن خویش
فاصله می گیرد 
و
برای خود 
در
آسمان
ملکوت مستقلی 
 تشکیل می دهد،
فقط
با 
توجه به خودشکافتگی (انشقاق، شقه شقه گشتن) و خودتضادمندی این بنیان دنیوی
قابل توضیح
است.
 
بهترین مثال برای درک این فرمولبندی شاعرانه
مارکس
دیالک تیک جهان دنیوی و جهان مذهبی
در
میتولوژی (اساطیر) یونان باستان عرضه می شود:

به ازی هر حرفه و هنر و کردوکار و سمت و شغلی 
در 
جهان دنیوی
الهه ای
در
کوه اولمپ
نشسته است.
 
مراجعه کنید 
به 
وحدت و مبارزه خدایان سه گانه
 
وحدت و مبارزه خدایان سه گانه
تحلیلی
 از
مسعود بهبودی

۱

۲

۳

۴

۵

۶

۷

۸

۹

۱۰

۱۱

۱۲

۱۳

۱۴

۱۵

۱۶

۱۷

۱۸

۱۹

۲۰


۲۱

۲۲

۲۳

۲۴

۲۵

۲۶

۲۷

۲۸

۲۹

۳۰

۳۱

۳۲

۳۳

۳۴

۳۵

۳۶

۳۷

۳۸

۳۹

۴۰

۴۱

۴۲

۴۳

۴۴

۴۵

۴۶

۴۷

پایان

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر