دیوار چین
تحلیل
از
میمحا نجار
چرا دیوار برلین فرو ریخت؟
مسعود دلیجانی
دیوار
چیست
و
به چه معنی است؟
دیوار چیست
که
عنوان یکی از آثار فروغ فیلسوف است؟
فروغ فرخزاد
در گذشت پر شتاب لحظه های سرد
چشم های وحشی تو
در
سکوت خویش
گرد من دیوار می سازد
می گریزم
از
تو
در
بیراهه های راه
تا
ببینم دشت ها را در غبار ماه
تا
بشویم تن به آب چشمه های نور
در مه رنگین صبح گرم تابستان
پر کنم دامان ز سوسن های صحرایی
بشنوم بانگ خروسان را ز بام کلبه دهقان
می گریزم
از
تو
تا
در
دامن صحرا
سخت بفشارم به روی سبزه ها
پا
را
یا بنوشم شبنم سرد علف ها
را
می گریزم
از
تو
تا
در
ساحلی متروک
از
فراز صخره های گمشده در ابر تاریکی
بنگرم رقص دوار انگیز طوفان های دریا
را
در
غروبی دور
چون کبوترهای وحشی
زیر پر گیرم
دشت ها
را
کوه ها
را
آسمان ها
را
بشنوم از لابلای بوته های خشک
نغمه های شادی مرغان صحرا
را
می گریزم
از
تو
تا
دور از تو
بگشایم
راه شهر آرزو
را
و
درون شهر
درب سنگین طلایی قصر رؤیا
را
لیک
چشمان تو با فریاد خاموشش
راه ها
را
در
نگاهم
تار می سازد
همچنان در ظلمت رازش
گرد من دیوار می سازد
عاقبت یک روز
می گریزم از فسون دیده تردید
می تروام
همچو عطری از گل رنگین رؤیا ها
می خزم
در
موج گیسوی نسیم شب
می روم
تا
ساحل خورشید
در
جهانی خفته در آرامشی جاوید
نرم
می لغزم
درون بستر ابری طلایی رنگ
پنجه های نور می ریزد به روی آسمان شاد
طرح بس آهنگ
من
از
آنجا
سر خوش و آزاد
دیده می دوزم به دنیایی
که
چشم پر فسون تو
راه هایش
را
به چشم تار می سازد
دیده می دوزم به دنیایی که چشم پر فسون
تو
همچنان در ظلمت رازش
گرد آن دیوار می سازد
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر