میم حجری
کیانوری
که
به
بخش اعظمی از توده ای ها خیانت کرد.
حریف
خاین قلمداد کردن حزب توده ایران و رهبر پیر آن،
بد نیست.
ولی
خواه و ناخواه
به چه معنی است؟
۱
این
طرز تفکر و طرز تلقی
در
تحلیل نهایی
به معنی بی اعتنایی به طبقه حاکمه قوی پنجه با دهها هزار مزدور مسلح
معذور
معذور
و
تف افکندن بر صورت نماینده مغلوب، تواب، سرافکنده و شرمنده توده است.
این
به معنی حمله بر سپاه درهم شکسته و در حال فرار و عقب نشینی توده است.
این
به معنی ضعیف ستیزی و قوی پروری است.
این
جزو فضایل و «سجایای» اخلاقی فاشیسم و فوندامنتالیسم اخلاقستیز است.
این
تکرار فکری اعمال شنیع طبقه حاکمه در حق نمایندگان معصوم و مظلوم توده است.
۲
این
طرز تفکر و طرز تلقی
فرم مستوری از آیین منفور و مطرود مرده پرستی
است.
چون
اگر
مثلا
همین کیانوری پیر
بسان همسنگرش پروفسور عبدالحسین آگاهی
تیر خورده بود و مرده بود،
در
آن صورت
تغییر ماهیت می داد و به خادم استحاله می یافت.
خلایق مرده پرست
از
مرگ
معیار می سازند:
در قاموس این جماعت
حقیقت
چیزی
است
که
در
راه دفاع از آن
کسی
مرده باشد.
وفور طرفدار برای طویله های فدایی و مجاهد و غیره
به دلیل رواج وسیع آیین مرده پرستی بوده است.
تجلیل سنتی ـ مذهبی از امام حسین
با
تجلیل از جوانان خر و خردستیز فدایی و مجاهد و غیره
خویشاوند
بوده است.
روی آیین وسیعا رایج مرده پرستی باید کار کرد.
چون
این یکی از بدبختی ها معیاری ملی ما ست.
این
معیار ملی
در
خود حزب توده ایران
هم
رواج داشته است و موجب تضعیف جدی و چشمگیر آن گشته است.
آیین مرده پرستی
قدمتی دیرین دارد.
ریشه های این فضیلت اخلاقی
به جهان باستان ایران می رسد.
۳
کیانوری
که
به
بخش اعظمی از توده ای ها خیانت کرد.
حریف
اگر
این ادعای حریف
با
اندکی دقت خوانده شود،
دو سؤال
مطرح می شوند:
الف
اولا
چرا کیانوری به توده ای ها خیانت کرده و نه به حزب توده ایران و یا آرمان آن؟
ب
ثانیا
به کدام بخش از توده ای ها خیانت کرده است؟
۴
کیانوری
که
به
بخش اعظمی از توده ای ها خیانت کرد.
حریف
ما
هنوز اعترافات کیانوری را نخوانده ایم.
ولی
ظاهرا
گفته که مجرم اصلی او بوده و مسئولیت جرم خود را پذیرفته است.
ضمنا
گفته
که
قصد بر اندازی جهنم جماران
را
در
دل
داشته است.
کجای این اعترافات خیانت به بخش اعظمی از توده ای ها ست؟
ما
نامه کیانوری و ارزیابی اش
را
نیز
تحلیل خواهیم کرد.
۵
کیانوری
که
به
بخش اعظمی از توده ای ها خیانت کرد.
حریف
ضعیف ستیزی
همین است
که
پیر ستمدیده ی تواب به زانو در آمده در مقابل مشتی قسی القلب بی شعور و بی همه چیز
خاین
قلمداد می شود
و
طبقه حاکمه ستمگر و بیدادگر
که
بدون کم ترین دلیلی
فرزندان فرزانه توده
را
زجرکش، رسوا، اعدام و تیرباران می کند،
مسکوت
گذاشته می شود.
تواب بینوا
محکوم می شود
و
توبه فرمای قدر قدرت بی شرم،
فراموش.
هنر
اما
در آن است
که
ستمگر
به
بازخواست کشیده شود، به توبه وادشته شود و رسوا و تیرباران شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر