کولبرتیسم، کامرالیسم
بریگیته بورمایستر
برگردان
شین میم شین
بریگیته بورمایستر
(متولد ۱۹۴۰)
دانشمند ادبیات، دکتر
فلسفه، نویسنده، مترجم، محقق و مؤلف آثار بیشمار
عضو هیئت رئیسه کانون
نویسندگان آلمان
عضور کمیته دفاع از
نویسندگان زندانی
از آثار او:
آزادی، برابری، مالکیت
(مسائل تئوری دولت و تئوری
جامعه در روشنگری فرانسه)
(۱۹۷۳)
مرکانتیلیسم
آلمانی:
کامرالیسم
(کامه رالیسم)
۱
· نوع خاص آلمانی
مرکانتیلیسم، کامرالیسم نام دارد.
۲
· در ممالک آلمان از اواخر قرن پانزدهم، مجالس اشرافی به وجود می آیند که نخست به اداره
اراضی دولتی و امثالهم می پردازند.
۳
· بعد امور اداری دیگر، بویژه وظیفه «پلیس
اقتصادی» را به عهده می گیرند.
۴
· «کامرالیست ها» که به لحاظ قضائی و بعدها به لحاظ اقتصادی
آموزش دیده بودند، به نمایندگی از طرف اشراف فئودال، وظیفه تضمین فرامین دستگاه
اداری مرکزی را به عهده می گیرند.
۵
· عقب ماندگی اقتصادی و سیاسی آلمان (فقدان فاکتور تعیین کننده یعنی دولت ملی) در
پراتیک اقتصادی و تئوری کامرالیسم
انعکاس می یابد.
۶
· در حالیکه مرکانتیلیسم
انگلیسی بطور مستقیم و کولبرتیسم فرانسوی
بطور غیر مستقیم به انباشت اولیه سرمایه کمک می کنند، کامرالیست
های آلمانی غیر از جامه عمل پوشاندن به نیات اقتصادی حکمرانان ممالک
آلمان (مصرف افراطی شخص آنها، جنگ های درباری) کاری ندارند.
۷
· سیاست اقتصادی
کامرالیست ها ـ قبل از همه ـ
عبارت است از افزایش مالیات ـ بی اعتنا به تأثیر آن در پیشرفت اقتصادی کشور ـ و
افزایش تعداد جمعیت کشور که در اثر جنگ های سی ساله بشدت کاهش یافته است.
۸
· مسئله جمعیت را که در واقع یک مسئله اقتصادی
بود، اغلب ناشی از اداره کشور می دانند.
۹
· متفکران اقتصادی آلمان ـ عمدتا ـ سرسپرده ارتجاع
فئودالی بوده اند و نمی توانستند جلوی فروپاشی اقتصاد کشاورزی و صنعت (از قرن
شانزدهم) را سد کنند.
کامرالیست های قدیم آلمانی
۱
· یوهان یوآخیم بشر (۱۶۳۵ ـ ۱۶۸۲)
۲
· ویلهلم فون هورنینگ (۱۶۳۸ ـ ۱۷۱۲)
۳
· ویلهلم فون شرودر (۱۶۴۰ ـ ۱۶۸۸)
کامرالیست های جدید آلمانی
(از
سال ۱۷۲۷)
۱
· فریدریش ویلهلم فون پرویسن که اولین مؤسسه آموزش علوم کامرالیستی را تأسیس کرد.
۲
· یوهان هاینریش گوتلوب فوت یوستی (۱۷۰۵ ـ ۱۷۷۱) که اولین نظام بخش به علوم دولتی آلمان محسوب می
شود.
· اثر اصلی او عبارت است از «دولت شناسی و یا
بررسی سیستماتیک کلیه علوم کامرالی
مربوط به حکومت هر کشور» (۱۷۵۸)
· مراجعه کنید به فیزیوکراسی.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر