پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ
بررسی تاریخ توسعه ی فلسفه کلاسیک
بورژوائی
بخش دوم
سر آغاز تفکر کلاسیک بورژوائی
در
فلسفه نیکولاس کوزانوس
ادامه
قسمت دوم
ادامه
۱۱
·
تفسیر متسکله از فلسفه کوزانوس، کمتر به جریان واقعی
توسعه فلسفی ومنبع فلسفی ـ تاریخی ربط دارد.
۱۲
·
تفسیر متسکله از فلسفه کوزانوس، بیشتر به مسئله سؤال انگیز در دهه دوم قرن بیستم ربط دارد که در صدد برقرار سازی سازش
میان شناخت مبتنی بر وحی مذهبی و شناخت علمی و توجیه فلسفی آن است.
۱۳
·
متسکه می نویسد:
·
«شاید برای فقها و فلاسفه قابل
تأمل باشد که هم در فلسفه کوزانوس و هم در فلسفه ی هگل، مسائل فلسفی و فقهی در هم
تنیده اند.
·
اما هر هماهنگ سازی عجولانه مسائل فقهی و فلسفی هم به
همان اندازه سؤال انگیز است.
·
این بیشتر به معنی عدم شناخت وظایفی است که برای تفکر
غربی با توجه به تاریخ خاصش تعیین شده اند.
·
آن سان که وجود دره ای میان ایمان (باور) و دانش، وحی و
تفکر را مجاز می دارد.»
·
(متسکله، «کوزانوس و هگل»، ۱۹۶۱، ص۲۶۲)
۱۴
·
کاری که متسکله در اینجا می کند، در ادبیات بورژوایی
جدیدتر راجع به کوزانوس اغلب انجام یافته است.
۱۵
·
از آنجا که تلاش ها و تشبثات فاشیستی در زمینه جا زدن
کوزانوس به عنوان متفکر آلمانی ناب و فقط وابسته به منابع غربی، دیگر میسر و مفید نیست،
تداوم بخشیدن به نیات فاشیستی در به اصطلاح سنت متافیزیکی غربی صورت می گیرد.
۱۶
·
به همان سان که تلاش ها و تشبثات تفسیر فاشیستی از فلسفه
کوزانوس بدون دوخت و دوز و زورگویی پیش نمی رفت، متسکله هم به گذاشتن علامت تساوی
مسئله ای ـ تاریخی میان کوزانوس و هگل مبادرت می ورزد.
۱۷
کارل یاسپرس
(۱۸۸۳ ـ ۱۹۶۹)
روانکاو و فیلسوف
آلمانی
نماینده فلسفه حیات
که
با
اگزیستانسیالیسم سارتر تفاوت های جدی داشت
موضوعات آثار فلسفی او
فلسفه مذهب
و
فلسفه روشنفکرانه
بودند.
·
کارل یاسپرس هم همین راه متسکه را طی کرده است:
·
«کوزانوس آفریده منافعی نیست که او که در زمانه خود با
آنها مواجه است.
·
بزرگی کوزانوس به دلیل متافیزیک او ست.
·
«متافیزیسین های آغازین»، به مسئله ای اساسی می رسند که
در آن، همه یقین ها محو می شوند.
·
«متافیزیسین های آغازین»، جواب هایی در رموز فکری به
میراث مانده می یابند.
·
کوزانوس هم یکی از «متافیزیسین های آغازین» است و بس.»
(کارل یاسپرس، «نیکولاس کوزانوس»، ۱۹۶۴، ص ۲۶۲)
(کارل یاسپرس، «نیکولاس کوزانوس»، ۱۹۶۴، ص ۲۶۲)
۱۸
·
از دید کارل یاسپرس، متافیزیک تنها
چیزی است که در خارج از فرهنگ مترقی عصر جدید بورژوایی وجود دارد.
۱۹
·
هومانیسم، روشنگری، انقلاب فرانسه،
توسعه علمی مدرن و بویژه مارکسیسم برای کارل یاسپرس، «قوای سیاه محو ناشدنی» اند.
·
(ایضا همانجا، ص ۲۲۳)
۲۰
·
بر ضد این «قوای سیاه محو ناشدنی» به
نظر یاسپرس از دیرباز متافیزیک مرموزی قد برافراشته است و باید در مقابل این «قوای
سیاه محو ناشدنی» چنین متافیزیک مرموزی قرار داده شود.
۲۱
·
این متافیزیک اگر چه هنوز آورنده
آزادی نیست، ولی «شرط وقوف به آزادی است که در راه آن و به برکت رابطه درونی (؟) جامه
عمل خواهد پوشید.»
·
(ایضا همانجا، ص ۲۶۵)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر