پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
شین میم شین
۱
· کاست عنوانی برای اقشار و طبقات اجتماعی برده داری و
فئودالیسم بوده است که تفاوت شان بر اساس موقعیت حقوقی شان در دولت تعیین می شد.
۲
· طبقات حاکمه در نظامات برده داری و فئودالیسم
کاست ممتازی را تشکیل می دادند و اعضای این کاست ها از امتیازات کاستی مادر زادی
برخوردار بودند.
۳
· «در روم باستان جامعه از اشراف، شوالیه ها
(جنگاوران)، مردم عادی و برده ها تشکیل می شدند.
· در قرون وسطی جامعه از اربابان فئودال، واسال ها
(عوامل تابع اربابان فئودال)، اصناف، شاگردان اصناف و رعایا تشکیل می شد و هر کدام
از این طبقات طبقه بندی درونی خاص خود را داشت.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۴۶۳)
۴
· از این رو از طبقات کاستی نیز سخن رفته است.
۵
· اشراف و روحانیت، بورژوازی نوخاسته را «کاست
سوم» نام داده بودند.
۶
· وظیفه تاریخی انقلاب بورژوائی ـ دموکراتیک از
بین بردن امتیازات کاستی بوده است.
۷
· در کاپیتالیسم، تضادهای طبقاتی از بین نمی روند،
بلکه با تقسیم جامعه به دو طبقه بزرگ بورژوازی و پرولتاریا ساده تر می شوند.
۸
· ایده ئولوژی فاشیسم
آلمانی مفهوم کاست را برای سرپوش نهادن بر تضادهای طبقاتی میان بورژوازی و
پرولتاریا به کار می برد و خودسرانه طبقات اجتماعی را به کاست نظامی، کاست تغذیه،
کاست آموزشی تقسیم بندی می کرد.
۹
· کاست در تعلیمات اجتماعی کاتولیکی بمثابه اصل
نظام طبیعی در نظر گرفته می شود و «نظام حرفه ای ـ کاستی» بمثابه غلبه بر مبارزه
طبقاتی در کاپیتالیسم تفسیر می شود.
· مراجعه کنید به طبقه، دولت در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر