۱۳۹۶ خرداد ۲۷, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوایی واپسین (561)


پروفسور دکتر هلموت لانگه
استاد دانشگاه برمن (آلمان)

فصل ۲۲
 فنفلسفه 
(تکنیکفلسفه)


برگردان
شین میم شین

پیشکش
به


عبد الصمد کامبخش
چشم و چراغ توده

بخش اول
فنفلسفه به مثابه رشته علمی فرعی (حاشیه ای)

۱

·      جامعه بورژوایی، نیروهای مولده جامعه بشری را سریعتر و غلیظ تر از همه نظامات تاریخی ماقبل (جامعه  اشتراکی آغازین، برده داری، فئودالیسم) توسعه داده است. 

۲

·      جامعه بورژوایی، در نوع و نحوه ی همه جانبه ای در عین حال، خود مظهر این توسعه است. 


۳

·      وقوف به این واقعیت امر دوگانه، خیلی زود به عنصر مرکزی خودآگاهی بورژوایی مبدل شده است. 

۴

·      در انطباق با آن، مسئله اهمیت فن (تکنیک) برای هویت انسانی انسان ها در سنت بورژوایی فلسفیدن، جا و مقام خاصی اشغال کرده است.
·      (هانس ساکسه، «آنتروپولوژی فن» ۱۹۷۸، ص ۱)

·      مراجعه کنید به تکنیک و تکنیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

۵

·      در هیئت (فرم) این «فنفلسفه»، حتی اصل فلسفی خاصی برای آن تشکیل شده است.
·      اما فراتر از مرز های فنفلسفه نیز تلاش آشکاری در راستای پیوند دادن مسئله گزاری های (طرح مسئله) فنفلسفی با مسائل فرهنگتئوریکی و مسائل اجتماعی ـ فلسفی صورت می گیرد.

۶

·      ضمنا با تأکیدات تاریخی تعویض یابنده، کشفیات جریانات علمی متفاوت برای حل مسئله گزاری های فنفلسفی مورد استفاده قرار می گیرند.
·      کشفیات علمی زیر از آن جمله اند: 

الف
·      کشفیات آنتروپولوژی
ب
·      کشفیات بیولوژی
پ
·      کشفیات جامعه تاریخ و اقتصادتاریخ

ت
·      کشفیات جامعه شناسی
ث
·      کشفیات علوم کار
ج
·      کشفیات پولیتولوژی (سیاست شناسی)

ح
·      کشفیات زبانتئوری
خ
·      کشفیات علمتئوری
چ
·      کشفیات سیستمتئوری

۷

·      غیرمنتظره این است که تحلیل پیوند پیدایش فن، کاربست آن و تغییرات تاریخی اش تا عصر حاضر نقش درجه چندم به عهده دارند. 

۸


کارل میچمن
(۱۹۴۱)
فیلسوف تکنولوژی
استاد دانشگاه کلرادو آف ماینس

·      ضمنا اظهر من الشمس است که فنفلسفه، به مثابه رشته خاص در پیوند کلی با فلسفه بورژوایی واپسین، هرگز جز مقام فرعی و حاشیه ای نداشته است.
·      (کارل میچمن و ر. ماچی در بیوگرافی تفسیرمند شان تحت عنوان «بیبلیوگرافی فلسفه تکنولوژی» (۱۹۷۳)
·      «فن و فرهنگ» جلد ۱۴، ۲، ۱۹۷۳، بخش دوم
·      مشخصه اصلی فنفلسفه را «غیاب نسبی فلاسفه حرفه ای» می دانند.
·      در حالیکه تعداد «مورخین، جامعه شناسان، علما و ژنرالیست ها (همه فن حریف ها)» لا تحد و لا تحسی است.
·      ص ۶
·      ضمنا مراجعه کنید به اشتروکر، «فنفلسفه. دشواری های یک رشته فلسفی» در «فنفلسفه در بحث» (فنفلسفه به عنوان موضوع بحث) از کاپ و دوربین، ۱۹۸۲، ص ۲۹۷ ـ ۳۱۵)

۹

·      فنفلسفه در قاموس بخش اعظم تکنیسین ها، حتی جا و مقام فرعی و حاشیه ای هم ندارد.
·      در این واقعیت امر بی کمترین تردید، هم محدودیت فکری فلاسفه تکنولوژی آشکار می گردد و هم بی اعتنایی حرفه ای و اجتماعی اکثریت تکنیسین ها به فنفلسفه.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر