مهدی اخوان ثالث
(م. امید)
(۱۳۰۷ ـ ۱۳۶۹)
(م. امید)
(۱۳۰۷ ـ ۱۳۶۹)
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
ناگه غروب کدامین ستاره؟
(۱۳۴۱ ـ ۱۳۵۰)
شین میم شین
ناگه غروب کدامین ستاره؟
(۱۳۴۱ ـ ۱۳۵۰)
ادامه
شب خسته بود از درنگ سیاهش
من سایه ام را به میخانه بردم
هی ریختم، خورد.
هی ریخت، خوردم. خود را به آن لحظه خوب و خالی سپردم.
من سایه ام را به میخانه بردم
هی ریختم، خورد.
هی ریخت، خوردم. خود را به آن لحظه خوب و خالی سپردم.
اشعار اخوان
نه، فقط
بهترین اشعار
نه، فقط
بهترین حکایات
بلکه علاوه بر آندو،
بهترین فیلمنامه ها
هستند.
تصور اینکه کسی با سایه اش سر میزی در میخانه ای نشسته
خود از تخیل غول آسایی حکایت دارد.
چه رسد به اینکه
حریف میخواره و سایه سیه مستش
جام خالی همدیگر را پر کنند
و
معراج تخیلی ـ توهمی یکدیگر
را
فراهم آورند.
۱
شب
خسته بود از درنگ سیاهش
من سایه ام را به میخانه بردم
هی ریختم، خورد.
هی ریخت، خوردم.
خود را به آن لحظه خوب و خالی سپردم.
من سایه ام را به میخانه بردم
هی ریختم، خورد.
هی ریخت، خوردم.
خود را به آن لحظه خوب و خالی سپردم.
سایه
را
مادیت می بخشد.
سایه هیئت آدمی به خود می گیرد.
آدمی که نه تنها میخواره سیه مست سابقه داری است،
بلکه ضمنا ساقی قهاری است.
سایه اخوان
دیالک تیکی از میخواره و ساقی
است.
۲
این بند شعر اخوان
خواننده
را
بی اختیار
به یاد آثار ژوزف کنراد می اندازد.
ژوزف کنراد
اهل چکوسلواکی بود
انگلیسی نمی دانست
ولی
این مانع آن نمی شد که او به زبان انگلیسی غلط ـ غلوط
قصه بنویسد.
چگونه؟
به مدد فرهنگ لغات.
طنز قضیه کجا ست؟
طنز قضیه اینجا ست
که در دانشکده های زبان انگلیسی ایران
به سبب قحط نویسنده انگلیسی زبان
آثار او
جزو کتب درسی بوده اند.
۳
با هم شنیدیم و دیدیم
میخواره ها و سیه مست ها را
و جام هائی که می خورد بر هم
و شیشه هائی که پر بود و می ماند خالی
و چشم ها را و حیرانی دست ها را.
با هم شنیدیم و دیدیم
میخواره ها و سیه مست ها را
و جام هائی که می خورد بر هم
و شیشه هائی که پر بود و می ماند خالی
و چشم ها را و حیرانی دست ها را.
نظری بر فرمولبندی این بند شعر اخوان
قبل از مورد تأمل قرار دادن محتوای آن،
الزامی است.
چون ما خود تاکنون متوجه این ظرافت های شعر اخوان نشده بودیم.
برای درک این ظرافت تبیینی
بهتر است که آن را بطور تحت اللفظی معنی کنیم:
۴
با هم شنیدیم و دیدیم
میخواره ها و سیه مست ها را
و جام هائی که می خورد بر هم
و شیشه هائی که پر بود و می ماند خالی
میخواره ها و سیه مست ها را
و جام هائی که می خورد بر هم
و شیشه هائی که پر بود و می ماند خالی
من و سایه ام
با هم
هم
میخواره ها و سیه مست ها را دیدیم
و
هم
سخنان آنان را شنیدیم.
ضمنا
هم
جام های می
را
دیدیم
که
میخواره ها و سیه مست ها
ـ به سلامتی همدیگر ـ
بلند می کردند
و
هم
صدای به هم خوردن جام ها
را
شنیدیم.
۵
با هم شنیدیم و دیدیم
میخواره ها و سیه مست ها را
و جام هائی که می خورد بر هم
و شیشه هائی که پر بود و می ماند خالی
میخواره ها و سیه مست ها را
و جام هائی که می خورد بر هم
و شیشه هائی که پر بود و می ماند خالی
سؤال این است
که
چرا اخوان سایه اش را از میخانه ای به میخانه دیگری می برد؟
قحط جا که نیست.
۶
برای دادن جواب به این سؤال
باید از طرز زیست توده ای ها کسب خبر کرد.
یکی از مشخصات بارز توده ای ها
میخوارگی و سیه مستی
بوده است.
سؤال اما این است که چرا و به چه دلیل منطقی و تجربی؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر