۱۳۹۵ فروردین ۱۶, دوشنبه

سیری در شعری از اخوان ثالث (3)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک فروغ اد
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای مار قهقهه، درونت، ما را کشته و برونت، در اثر شهرت جهانگیرت، جهانیان را.
·        تو فقط شهرت داری و لاغیر.
·        خودت را تماشا کن و به چند و چونت پی ببر.
·        چیستی تو؟
·        مظهر زجر و آزاری؟
·        بت سازی؟
·        و یا آتش خویشتنخواری؟  

·        عظمت این شعر اخوان در خصلت دیالک تیکی آن است.
·        خواهیم دید.

1
آي مار قهقهه، هم زشت، هم پستي
همچنان بي رحم و سيري ناپذيري، دون
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای مار قهقهه، تو هم زشتی، هم پستی و همچنان و هنوز بی رحم، فرومایه و سیری ناپذیری.
·        در این ایینه سرخ من، مگر چه دیدی که آن را چنین شکستی؟

·        اکنون معلوم می شود که آئینه سرخ شاعر  روزی روزگاری آئینه سالمی بوده است.
·        مار قهقهه در آن نظر افکنده و پس از خودشناسی، آیینه را در هم شکسته است.

2
از درون بينان
نيست در گيتي كه اوصاف تو نشناسد
هيچ كس.
من چرا ز اين بيشتر گويم؟
پس بس.

·        معنی تحت اللفظی:
·        از درون بینان در جهان کسی یافت نمی شود که تو را نشناسد.
·        پس من نیازی به روده درازی ندارم.

3

ميهنم آيينه اي سُرخ است
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.

·        معنی تحت اللفظی:
·        میهن من شبیه آیینه سرخ شکسته ای است و مار قهقهه از آن دور است.

·        این شعر اخوان حاکی از حواس پرتی عمیق او ست.
·        چون تار و پود آن به تناقضات منطقی سرشته است:

الف
ميهنم آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت

·        میهن اخوان آیینه سرخ به طرز فجیعی شکسته است.
·        در آئینه بطرز فجیع شکسته و بهبود ناپذیر نمی توان به تماشای شکل و شمایل خود پرداخت.

ب
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر

·        این اما مانع آن نمی شود که شاعر حواس پرت، مار قهقهه را دعوت به برداشتن آیینه ی بلحاظ کمی و کیفی شکسته و تماشای خود در آن دعوت کند.

ت
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟

·        اگر قضیه از این قرار باشد، یعنی مار قهقهه خود را در آیینه  تماشا کرده و از فرط خشم آن را شکسته، در آن صورت، هیچ شاعر عاقلی از مار آیینه شکن، نمی خواهد که آئینه شکسته را بردارد و قیافه خود را در آن تماشا کند.

پ
ميهنم آيينه اي سُرخ است
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.  

·        حواس پرتی و پرت و پلا سرائی اخوان اکنون به اوج خود می رسد:
·        اگر مار قهقهه خود را در آئینه شاعر دیده و ضمنا آن را در هم شکسته، دوری و نزدیکی اش از آن یکسان است و فاجعه ای محسوب نمی شود..

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    این اما مانع آن نمی شود که شاعر حواس پرت، مار قهقهه را دعوت به برداشتن آیینه ی بلحاظ کمی و کیفی شکسته و تماشای خود در آن کند.

    پاسخحذف