سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فروغ اد
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای مار قهقهه، درونت، ما را کشته و برونت، در اثر
شهرت جهانگیرت، جهانیان را.
·
تو فقط شهرت داری و لاغیر.
·
خودت را تماشا کن و به چند و چونت پی ببر.
·
چیستی تو؟
·
مظهر زجر و آزاری؟
·
بت سازی؟
·
و یا آتش خویشتنخواری؟
·
عظمت این شعر اخوان در خصلت دیالک تیکی آن است.
·
خواهیم دید.
1
آي مار قهقهه، هم زشت، هم پستي
همچنان بي رحم و سيري ناپذيري، دون
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟
همچنان بي رحم و سيري ناپذيري، دون
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای مار قهقهه، تو هم زشتی، هم پستی و همچنان و هنوز
بی رحم، فرومایه و سیری ناپذیری.
·
در این ایینه سرخ من، مگر چه دیدی که آن را چنین
شکستی؟
·
اکنون معلوم می شود که آئینه سرخ شاعر روزی روزگاری آئینه سالمی بوده است.
·
مار قهقهه در آن نظر افکنده و پس از خودشناسی، آیینه
را در هم شکسته است.
2
از درون بينان
نيست در گيتي كه اوصاف تو نشناسد
هيچ كس.
من چرا ز اين بيشتر گويم؟
پس بس.
نيست در گيتي كه اوصاف تو نشناسد
هيچ كس.
من چرا ز اين بيشتر گويم؟
پس بس.
·
معنی تحت اللفظی:
·
از درون بینان در جهان کسی یافت نمی شود که تو را
نشناسد.
·
پس من نیازی به روده درازی ندارم.
3
ميهنم آيينه اي سُرخ است
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.
·
معنی تحت اللفظی:
·
میهن من شبیه آیینه سرخ شکسته ای است و مار قهقهه از
آن دور است.
·
این شعر اخوان حاکی از حواس پرتی عمیق او ست.
·
چون تار و پود آن به تناقضات منطقی سرشته است:
الف
ميهنم
آيینه اي سُرخ است
با
شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
كه نخواهند التيامي داشت
·
میهن اخوان آیینه سرخ به طرز فجیعی شکسته است.
·
در آئینه بطرز فجیع شکسته و بهبود ناپذیر نمی توان
به تماشای شکل و شمایل خود پرداخت.
ب
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
·
این اما مانع آن نمی شود که شاعر حواس پرت، مار
قهقهه را دعوت به برداشتن آیینه ی بلحاظ کمی و کیفی شکسته و تماشای خود در آن دعوت
کند.
ت
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟
كه چنينش خُرد بشكستي؟
·
اگر قضیه از این قرار باشد، یعنی مار قهقهه خود را
در آیینه تماشا کرده و از فرط خشم آن را شکسته،
در آن صورت، هیچ شاعر عاقلی از مار آیینه شکن، نمی خواهد که آئینه شکسته را بردارد
و قیافه خود را در آن تماشا کند.
پ
ميهنم آيينه اي سُرخ است
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.
·
حواس پرتی و پرت و پلا سرائی اخوان اکنون به اوج خود
می رسد:
·
اگر مار قهقهه خود را در آئینه شاعر دیده و ضمنا آن را
در هم شکسته، دوری و نزدیکی اش از آن یکسان است و فاجعه ای محسوب نمی شود..
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفاین اما مانع آن نمی شود که شاعر حواس پرت، مار قهقهه را دعوت به برداشتن آیینه ی بلحاظ کمی و کیفی شکسته و تماشای خود در آن کند.