خورشید کوچک
(۱۹۹۸)
سرچشمه:
اخبار
روز
·
خورشید کوچک در قفس می خواند.
·
غرق تمناهای رؤیا رنگ،
·
با خویشتن از دورها می گفت.
·
از روزهای شاد آزادی
·
از برگ های سبز شبنم پوش
·
از عشقبازی در حریم باغ نوروزی.
·
با بغض تلخش در گلو
·
می گفت:
·
«ای کاش، دستی آشنا
·
دروازه ی دیروز را می بست!»
·
خورشید کوچک یک قناری بود.
·
بر بال های زرد زرینش
·
اشک بهاران، یادگاری بود.
·
دور از حریم باغ نوروزی
·
خورشید کوچک در قفس میخواند:
·
«ای کاش، دستی آشنا
·
دروازه ی دیروز را میبست!»
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر