ویرایش
و تحلیل از
فریدون
ابراهیمی
سوره بقره
آیه (٩٢)
وَلَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَىٰ بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ
اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ
و
(نيز) موسى آن همه معجزات براى شما آورد، و شما پس از (غيبت) او، گوساله را انتخاب
كرديد
در حالى كه ستمگر بوديد.
·
خدا در این آیه به رفتن موسی برای گفتگو
با خدا و تدوین الواحی از فرامین الهی (احتمالا معروف به ده فرمان) اشاره دارد.
·
در غیاب موسی، بنی اسرائیل به بت
پرستی برمی گردند و به پرستش گوساله زرینی می پردازند.
1
گوساله
را انتخاب كرديد
در حالى كه ستمگر بوديد.
·
جالب در این آیه، صفت ستمگر و ظالم
است که خدا به بنی اسرائیل نسبت می دهد.
·
پرستش گوساله و هر بت دیگری را می
توان به معنی عقبگرد فکری تلقی کرد.
·
چون پرستش خدای انتزاعی به درجه
عالی تری از رشد فکری نیاز دارد (به تفکر انتزاعی نیاز دارد)، تا پرستش چیز های
مادی و ملموس و مشخص.
·
این اما به هیچ دلیلی به معنی ظلم
و ستم نیست.
2
گوساله
را انتخاب كرديد
در حالى كه ستمگر بوديد.
·
ظلم و ستم در یک رابطه سه عضوی
صورت می گیرد:
·
حسن (ظالم) حسین (مظلوم) را در
اتاقی خالی از همه چیز محبوس می سازد و به گرسنگی و تشنگی و احیانا مرگ محکوم می
کند. (موضوع ظلم)
·
بت پرستی بنی اسرائیل ربطی به ظلم
و ستم ندارد.
·
خدا ظاهرا معنی ظلم را نمی داند.
·
چون بارها و بارها این مفهوم را
بطور مکانیکی و بی ربط به کار می برد.
3
سوره بقره
آیه (٩٣)
وَإِذْ
أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ
بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا ۖ قَالُوا سَمِعْنَا
وَعَصَيْنَا
وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ ۚ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ
إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
و
(به ياد آوريد) زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم
و
كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم
(و گفتيم:)
«اين
دستوراتى را كه به شما داده ايم، محكم بگيريد و درست بشنويد!»
آنها
گفتند:
«شنيديم ولى مخالفت كرديم.»
و
دل هاى آنها، بر اثر كفرشان، با محبت گوساله آميخته شد.
بگو:
«ايمان
شما، چه فرمان بدى به شما مىدهد، اگر ايمان داريد!»
·
این آیه را باید نخست تجزیه و بعد تحلیل
کنیم:
4
و
(به ياد آوريد) زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم
و
كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم
·
این دومین بار است که خدا به بهانه
ی برافراشتن (؟) کوه طور بالای سر بنی اسرائیل، منت سر آنها می گذارد.
·
انگار، بنی اسرائیل قبل از تشکیل
کوه طور وجود داشته اند.
·
از این جور چیزها، سطح نازل توسعه فکری
پیامبر اسلام آشکار می گردد.
·
چون او حداقل باید بداند که تشکیل
کوه ها و غیره میلیون ها سال قبل از پیدایش نباتات، جانوران و انسان ها صورت گرفته
است.
5
(و
گفتيم:)
«اين
دستوراتى را كه به شما داده ايم، محكم بگيريد و درست بشنويد!»
·
عجب جمله بندی تق و لقی:
·
دستور که اسبی و یا الاغی نیست تا
محکم از افسارش بگیرند.
·
ضمنا مفهوم «درست شنیدن» اصلا رایج
نیست.
·
مفهوم «درست گفتن» اما رواج دارد و
منطقی است.
·
چون شنیدن که بر خلاف گفتن، دست
خود آدم نیست.
·
شنیدن بطور اوتوماتیک و خوپو صورت
می گیرد.
·
اما گفتن به معنی تبیین اندیشه است
و آگاهانه صورت می گیرد.
·
گفتن به معنی مادیت بخشی به اندیشه
است.
·
جمله، غلاف مادی حکم (اندیشه،
قضاوت) است.
6
آنها
گفتند:
«شنيديم ولى مخالفت كرديم.»
·
خدا انشاء نویسی هم بلد نیست.
·
اول بنی اسرائیل را مستقیما مورد
خطاب قرار می دهد تا چیزی را به یاد آورند.
·
بعد بلافاصله فراموش شان می کند و از
آنها به عنوان سوم شخص، (معلوم هم نیست خطاب به چه کسی) داد سخن سر می دهد.
·
بنی اسرائیل ظاهرا گفته اند که دستورات
را شنیده اند، ولی برای آنها تره خرد نکرده اند.
7
و
دل هاى آنها، بر اثر كفرشان، با محبت گوساله آميخته شد.
·
این جمله این آیه، جفنگی بیش نیست:
·
گوساله پرستی ـ همانطور که در آیه قبلی
خود خدا می گوید ـ در غیاب حضرت موسی صورت می گیرد.
·
یعنی قبل از برگشت موسی و آوردن دستورات
الهی (الواح منقش به ده فرمان)
·
حواس خدا حسابی پرت است و ادعا می
کند که چون به ده فرمان الهی ایمان نیاورده اند، دل شان را نسبت به گوساله از مهر آمیخته
است.
·
یعنی گوساله پرستی هم عملا نه خطای
بنی اسرائیل، بلکه جرم خود خدا بوده است.
8
بگو:
«ايمان
شما، چه فرمان بدى به شما مى دهد، اگر ايمان داريد!»
·
این جمله واقعا بی معنی و کودکانه
است:
الف
«ايمان
شما، چه فرمان بدى به شما مىدهد
·
چون اولا ایمان که به کسی فرمان
نمی دهد.
ب
اگر
ايمان داريد!
·
خدای عالم الغیب بهتر است که قبل
از هر چیز تکلیف خودش را با خودش روشن کند.
·
چون پیش شرط طرح سؤال قبلی، کسب
اطمینان از ایمان بنی اسرائیل است.
·
در غیر این صورت نباید و نمی توان
از آنها پرسید که ایمان شان چه فرمانی به آنها می دهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر