۱۳۹۴ مهر ۱۳, دوشنبه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (5)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ، ﺳﻠﻄﻪ ﺭﺍ ﻫمچون  ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻓﺮﺍﺗﺎﺭﯾﺨﯽ تبیین ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ 
ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.  

·        بزعم نویسنده این مطلب، ایراد تئوری مبتنی بر «مردسالاری» این است که در آن، سلطه مرد بر زن تاریخیت زدائی می شود و به مثابه پدیده ای ماورای تاریخی مطرح می شود.

1
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ، ﺳﻠﻄﻪ ﺭﺍ ﻫمچون  ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻓﺮﺍﺗﺎﺭﯾﺨﯽ تبیین ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ   

·        این ادعای حریف، فقط در صورتی می تواند مقبول افتد که تاریخ بشری با فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری شروع شود.
·        تنها با اتکاء بر این طرز تلقی از تاریخ می توان مراحل تاریخی (اجتماعی ـ اقتصادی) ماقبل فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری را یعنی مرحله توحش، مرحله بربریت و فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی اولیه را نادیده گرفت و ادعا کرد که سلطه مرد بر زن از آغاز تاریخ بشری وجود داشته است.  

2
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ، ﺳﻠﻄﻪ ﺭﺍ ﻫمچون  ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻓﺮﺍﺗﺎﺭﯾﺨﯽ تبیین ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ 
ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.  

·        ایراد فاحش دیگر این ادعای حریف، خلاصه کردن جامعه طبقاتی در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری است.
·        هسته حقیقی این خطا، این است که تئوری مبتنی بر مردسالاری، یکی از تئوری های بورژوائی ـ امپریالیستی (بورژوائی واپسین و معاصر) است.

3
 ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
 ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        حریف به جای تحلیل عینی و علمی تئوری امپریالیستی مبتنی بر مردسالاری، به نقل قولی از یکی از کلاسیک های مارکسیسم متوسل می شود.
·        بعد بدون تحلیل و توضیح تجربی و نظری همان نقل قول، شیپور پایان رزم ایده ئولوژیکی خود را به صدا در می آورد.

·        این متد و یا اسلوب بحث و یا چالش نظری اما به چه معنی است؟  

4
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
 ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        این متد بحث، قبل از همه، متد و یا اسلوبی اسکولاستیکی است:
·        سلطه دیرین و دیرنده ی طرز تفکر فئودالی ـ فقهی (تئولوژیکی) بر جامعه بخت برگشته ی روشنگری ندیده ما، سبب اشاعه وسیع این متد و جا افتادن عمیق آن در روشنفکریت با عمامه و بی عمامه شده است.
·        در نتیجه معیار صحت هر ادعا، نقل قولی از اوتوریته ای است.
·        تفاوت حریف با مذهبی جماعت این است که اوتوریته مذهبیون آیه و حدیث و روایت و نقل قولی از قرآن و آل عبا و «علما» و «علامه های» مذهبی و اوتوریته حریف، از کلاسیک های مارکسیسم است.
·        همین و بس.

5
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
 ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        حریف به احتمال قوی نقل قول یاد شده از انگلس را حتی مورد تأمل دقت مند قرار نداده، چه رسد به درک و توضیح درست آن.
·        محتوای اعمالی از این دست، قبل از همه، عوامفریبی است:
·        هدف حریف نه روشنگری علمی و انقلابی، بلکه نوچه جوئی، نوچه یابی، نوچه پروری و علاف سازی است.

6
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        انتشار آرشیو های کذائی از آثار کلاسیک ها توسط چپ قلابی عیران را هم باید در همین چارچوب دید:
·        همانطور که آخوند های وطنی و بین المللی از اوتوریته ائمه اطهار و قدیسین سوء استفاده مستمر می کنند، چپ قلابی وطنی و بین المللی نیز از اوتوریته مارکس و انگلس و لنین به نیات زیر سوء استفاده به عمل می آورند: 

7
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
 ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        هدف و آماج اول حضرات، تحصیل اوتوریته برای خویشتن در سایه اوتوریته کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم است.
·        درست بسان آخوند ها که امر به خودشان مشتبه می شود و خود را جانشین بلافصل ائمه اطهار و یا عیسی بن مریم تصور و تصویر می کنند.

8
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        هدف و آماج دوم حضرات، پرده پوشی و استتار بیسوادی نظری و اسلوبی خویش است.
·        در میان گله روشنفکران عیران حتی احدی نمی توان یافت که زحمت تمرین و آموزش تفکر مفهومی را به خود داده باشد و بعد سودای رهبریت جامعه و جهان را در سر بپرورد.
·        در این مدعیان پر هارت و پورت نه ذره ای صداقت به چشم می خورد و نه ذره ای سواد نظری و اسلوبی.

·        کله این اجامر، برهوتی عاری از مغز اندیشنده است.
·        اینها اگر بدتر از روحانیت فئودالی ـ فوندامنتالیستی نباشند، بهتر از آنان نیستند.
·        محمود احمدی نژاد و طلاب حوزه عرعریه قم، چه کم از مسعود و مریم و فرح و فرخ و علی و ولی دارند؟

9
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        هدف و آماج سوم حضرات به دلیل فوق الذکر، فرار از تفکر، فرار از تمرین تفکر، کسب توان خود اندیشی و خودمختاری (استقلال نظری و عملی) و توضیح مستقل و خلاق مسائل است.
·        ذکر مکانیکی نقل قولی از قدیسی و یا کلاسیکی، همان و فرار از تمرین و تفکر و توضیح، همان.

·        در این صورت، پامنبری و نوچه بدبخت خود می ماند و مشتی نقل قول مرده و بی خون و به درد نخور که «نشخوار کند.» (سیاوش کسرائی)   

10
·        در نتیجه ی همین طرز تفکر اسکولاستیکی، اعضای جامعه بطور سیستماتیک خرد زدائی می شوند.
·        از نعمت مغز اندیشنده محروم می گردند.
·        به 70 میلیون ماشین مکانیکی نشخواراستحاله می یابند.

·        تنها تفاوتی که این ماشین های مکانیکی نشخوار با هم  دارند، موادی است که آنها بطور مکانیکی نشخوار می کنند.
·        در کشور عه هورا (شاید هم در اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان) قحط خوداندیشی و در نتیجه، قحط خودمختاری (استقلال اندیشه و عمل) است.

11
 ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        هدف و آماج چهارم حضرات، بنا بر دلایل یاد شده، تولید مکانیکی امثال خویش است:
·        مثلا تولید شبانتاریا و یا ژیگولتاریا ست.
·        در احزاب و جریانات شبانتاریستی و ژیگولتاریستی حتی به مدد ذره بین، نمی توان احدی پیدا کرد که مثقالی مغز اندیشنده در کدوی کله داشته باشد.
·        همه بسان آجر های ساختمانی مو به مو شبیه یکدیگرند.

·        خطر آن است که بشریت در اثر مسخ مستمر به ماشین های مکانیکی نشخوار مبدل شوند.

·        فیس آباد نمایشگاه این فاجعه فکری و فرهنگی است.

·        اکنون دیگر نه فقط از قدیسین و کلاسیک های علمی، هنری و فلسفی، بلکه از هر لات و لومپن و لاشخور و جاکشی،  بطور مکانیکی و چشم بسته نقل قول می شود.
·        بی ذره ای تأمل بر روی آنچه که نشخوار می شود.  

12
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        هدف و آماج پنجم حضرات از تهیه آرشیو های بغایت معیوب از کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم، خصلت خرابکارنه و ایده ئولوژیکی موذیانه و ترفندمندانه دارد:
·        چون در این آرشیو ها در جوار سه کلاسیک بحق مارکسیسم ـ لنینیسم، تعداد متغییر و متنوعی از سیاستمداران و صاحب نظران جهان به عنوان کلاسیک جا زده می شوند:
·        این خدعه ایده ئولوژیکی با اضافه کردن استالین و تروتسکی و مائو و روزا و گرامشی و منصور حشمت و غیره صورت می گیرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر