عیرانی
محمد شما یعنی لنین (ص) هم که با کمک قیصر ویلهلم آلمانی
در
کودتای نوامبر خود
« انقلاب فوریه» روسیه
را نابود کرد
و آن را « انقلاب اکتبر» نام نهاد.
در همین جفنگجمله عیرانی
جهان بینی بغایت عقب مانده عیرانیان
عربده می کشد:
1
عیرانی ها متافیزیکی «می اندیشند»
یعنی دیالک تیک عینی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی را
نمی بینند و نمی توانند ببینند.
2
عیرانی ها لنین را می بینند، ولی طبقه کارگر رزمنده روسیه را نمی بینند.
3
یعنی دیالک تیک نماینده و طبقه را اصلا درک نمی کنند.
4
لنین
صدها بار در ملأ عام با صدای بلند گفته است که
او مأمور طبقه کارگر است.
نه کمتر و نه بیشتر.
5
عیرانی ها هنوز نمی دانید که
در دیالک تیک نماینده و طبقه
نقش تعیین کننده از آن طبقه است و نه نماینده.
6
به همین دلیل
عیرانی ها
کرد و کار طبقه کارگر را به حساب نماینده آن می گذارند.
یعنی دیالک تیک نماینده و طبقه را وارونه می سازند.
فلاکت کسی که عمر تاریخی اش به پایان رسیده،
وارونه بینی جهان و مافیها ست.
7
نتیجه نهائی این وارونگی مادی
کسب جهان بینی وارونه است.
یعنی
شعور اجتماعی وارونه انعکاس وجود اجتماعی وارونه است.
8
فلاکت دیگر عیرانی ها
فلاکت معرفتی ـ نظری سه گانه است:
الف
عیرانی ها عاجز از تعریف مفهوم انقلاب هستند.
ب
عیرانی ها عاجز از تمیز تفاوت ماهوی انقلاب ها هستند.
ت
عیرانی ها عاجز از تمیز انقلاب از ارتجاع و یا ضد انقلاب هستند.
9
با توجه به این کودنی و کوری معرفتی ـ نظری
می توان به درک بهتر تاریخ معاصر عیران نایل آمد:
الف
عدم درک انقلاب سفید.
ب
عدم درک عنگلاب اسلامی.
ت
یعنی عوضی گرفتن ارتجاع فئودالی ـ روحانی با انقلاب
پ
معیار انقلاب قرار دادن ارتجاع اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوائی ـ سنتی
و تحریف مفهوم انقلاب اجتماعی
محمد شما یعنی لنین (ص) هم که با کمک قیصر ویلهلم آلمانی
در
کودتای نوامبر خود
« انقلاب فوریه» روسیه
را نابود کرد
و آن را « انقلاب اکتبر» نام نهاد.
در همین جفنگجمله عیرانی
جهان بینی بغایت عقب مانده عیرانیان
عربده می کشد:
1
عیرانی ها متافیزیکی «می اندیشند»
یعنی دیالک تیک عینی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی را
نمی بینند و نمی توانند ببینند.
2
عیرانی ها لنین را می بینند، ولی طبقه کارگر رزمنده روسیه را نمی بینند.
3
یعنی دیالک تیک نماینده و طبقه را اصلا درک نمی کنند.
4
لنین
صدها بار در ملأ عام با صدای بلند گفته است که
او مأمور طبقه کارگر است.
نه کمتر و نه بیشتر.
5
عیرانی ها هنوز نمی دانید که
در دیالک تیک نماینده و طبقه
نقش تعیین کننده از آن طبقه است و نه نماینده.
6
به همین دلیل
عیرانی ها
کرد و کار طبقه کارگر را به حساب نماینده آن می گذارند.
یعنی دیالک تیک نماینده و طبقه را وارونه می سازند.
فلاکت کسی که عمر تاریخی اش به پایان رسیده،
وارونه بینی جهان و مافیها ست.
7
نتیجه نهائی این وارونگی مادی
کسب جهان بینی وارونه است.
یعنی
شعور اجتماعی وارونه انعکاس وجود اجتماعی وارونه است.
8
فلاکت دیگر عیرانی ها
فلاکت معرفتی ـ نظری سه گانه است:
الف
عیرانی ها عاجز از تعریف مفهوم انقلاب هستند.
ب
عیرانی ها عاجز از تمیز تفاوت ماهوی انقلاب ها هستند.
ت
عیرانی ها عاجز از تمیز انقلاب از ارتجاع و یا ضد انقلاب هستند.
9
با توجه به این کودنی و کوری معرفتی ـ نظری
می توان به درک بهتر تاریخ معاصر عیران نایل آمد:
الف
عدم درک انقلاب سفید.
ب
عدم درک عنگلاب اسلامی.
ت
یعنی عوضی گرفتن ارتجاع فئودالی ـ روحانی با انقلاب
پ
معیار انقلاب قرار دادن ارتجاع اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوائی ـ سنتی
و تحریف مفهوم انقلاب اجتماعی
انقلاب فوریه و پرولتاریای سن پطرزبورگ
انقلاب فوریه
حاوی کدامین ماهیت طبقاتی بوده است؟
10
نظری به ویکی پیدیا بیندازیم:
انقلاب فوریه
1
نخستین گام از دو انقلاب در سال ۱۹۱۷
با
محوریت پطروگراد
(سن پترزبورگ کنونی)
بود
که در ماه مارس
(اواخر فوریه در گاه شماری ژولینی)
در روسیه اتفاق افتاد.
2
از نتایج اولیه و اصلی این انقلاب، کناره گیری تزار نیکلای دوم و پایان یافتن حکومت سلسلهٔ رومانوف و امپراتوری روسیه بود.
3
پس از آن، دولتی موقت به ریاست گئورگی لوو تشکیل شد.
این دولت، حاصل اتحاد لیبرالها و سوسیالیست هایی بود
که خواهان اصلاحات سیاسی بودند
و با برگزاری انتخابات دموکراتیک،
قوه مجریه و مجلس موکلان را تشکیل دادند.
4
در عین حال، سوسیالیست ها شورای پطروگراد را ایجاد کردند
که به موازات دولت موقت در روسیه حکومت می کرد.
5
این انقلاب در روسیه ظاهری خود جوش دارد و بدون تبعیت از رهبریِ فرد یا گروه و تفکری خاص بروز کرد.
6
روسیه در دوران انقلاب فوریه از مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری رنج میبرد که با فشار جنگ جهانی اول آمیخته بود.
7
«شورشیان نان» و اعتصاب کنندگان مراکز صنعتی با ملحق شدن به سربازانِ ناراضی از شرایط پادگان ها به خیابانها ریختند.
8
با هرچه بیشتر گریختن سربازان و کمبود نیروهای نظامی وفادارتر به امپراطوری و حضور آنها در جبهه، پتروگراد به مرور در آنارشی فرو رفت و حکومت تزاری روسیه را به سمت سرنگونی سوق داد.
9
به دنبال انقلاب فوریه، در همان سال انقلاب اکتبر رخ داد
که باعث سرنگونی دولت موقت و روی کار آمدن بلشویک ها و تغییر در ساختار اجتماعی روسیه شد و مسیر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را هموار کرد.
11
خوب.
این به چه معنی است و چگونه می توان جفنگ مبتنی بر
«کودتای لنین» را سرهم بندی کرد؟
12
حتی از نظر کسانی که استنباط ویکی پیدیا از انقلاب فوریه و اکتبر را
سرهم بندی کرده اند،
پس از انقلاب فوریه دو مرکز سیاسی در روسیه وجود داشته است:
الف
مرکز متشکل از تمایلات بورژوائی ـ رفرمیستی
ب
مرکز متشکل از شوراهای کارگری ـ انقلابی
13
بلشویسم به مثابه نماینده سیاسی و ایده ئولوژیکی طبقه کارگر
در انقلاب فوریه شرکت تعیین کننده داشته
و در رأس همین شوراها قرار داشته است.
14
تنها جرم نابخشودنی بلشویسم
حاوی کدامین ماهیت طبقاتی بوده است؟
10
نظری به ویکی پیدیا بیندازیم:
انقلاب فوریه
1
نخستین گام از دو انقلاب در سال ۱۹۱۷
با
محوریت پطروگراد
(سن پترزبورگ کنونی)
بود
که در ماه مارس
(اواخر فوریه در گاه شماری ژولینی)
در روسیه اتفاق افتاد.
2
از نتایج اولیه و اصلی این انقلاب، کناره گیری تزار نیکلای دوم و پایان یافتن حکومت سلسلهٔ رومانوف و امپراتوری روسیه بود.
3
پس از آن، دولتی موقت به ریاست گئورگی لوو تشکیل شد.
این دولت، حاصل اتحاد لیبرالها و سوسیالیست هایی بود
که خواهان اصلاحات سیاسی بودند
و با برگزاری انتخابات دموکراتیک،
قوه مجریه و مجلس موکلان را تشکیل دادند.
4
در عین حال، سوسیالیست ها شورای پطروگراد را ایجاد کردند
که به موازات دولت موقت در روسیه حکومت می کرد.
5
این انقلاب در روسیه ظاهری خود جوش دارد و بدون تبعیت از رهبریِ فرد یا گروه و تفکری خاص بروز کرد.
6
روسیه در دوران انقلاب فوریه از مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری رنج میبرد که با فشار جنگ جهانی اول آمیخته بود.
7
«شورشیان نان» و اعتصاب کنندگان مراکز صنعتی با ملحق شدن به سربازانِ ناراضی از شرایط پادگان ها به خیابانها ریختند.
8
با هرچه بیشتر گریختن سربازان و کمبود نیروهای نظامی وفادارتر به امپراطوری و حضور آنها در جبهه، پتروگراد به مرور در آنارشی فرو رفت و حکومت تزاری روسیه را به سمت سرنگونی سوق داد.
9
به دنبال انقلاب فوریه، در همان سال انقلاب اکتبر رخ داد
که باعث سرنگونی دولت موقت و روی کار آمدن بلشویک ها و تغییر در ساختار اجتماعی روسیه شد و مسیر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را هموار کرد.
11
خوب.
این به چه معنی است و چگونه می توان جفنگ مبتنی بر
«کودتای لنین» را سرهم بندی کرد؟
12
حتی از نظر کسانی که استنباط ویکی پیدیا از انقلاب فوریه و اکتبر را
سرهم بندی کرده اند،
پس از انقلاب فوریه دو مرکز سیاسی در روسیه وجود داشته است:
الف
مرکز متشکل از تمایلات بورژوائی ـ رفرمیستی
ب
مرکز متشکل از شوراهای کارگری ـ انقلابی
13
بلشویسم به مثابه نماینده سیاسی و ایده ئولوژیکی طبقه کارگر
در انقلاب فوریه شرکت تعیین کننده داشته
و در رأس همین شوراها قرار داشته است.
14
تنها جرم نابخشودنی بلشویسم
تداوم انقلاب فوریه
بوده است:
گذار از رفرمیسم بورژوائی به انقلاب پرولتری بوده است.
گذار از مرحله بورژوائی ـ دموکراتیک
(گذار از جنبش ضد استبدادی، ضد تزاریستی، ضد سلطنتی)
به انقلاب سوسیالیستی بوده است.
15
بر اساس کدامین منطق می توان از
کودتای کذائی لنین سخن گفت؟
16
تازه گذشته از اینها همه
از کی تا حالا
عیرانیان شاه اللهی
طرفدار جنبش های رهائی بخش ضد استبدادی، ضد سلطنتی، بورژوائی ـ دموکراتیک شده اند که روح کسی حتی خبر ندارد؟
ادامه دارد.
گذار از رفرمیسم بورژوائی به انقلاب پرولتری بوده است.
گذار از مرحله بورژوائی ـ دموکراتیک
(گذار از جنبش ضد استبدادی، ضد تزاریستی، ضد سلطنتی)
به انقلاب سوسیالیستی بوده است.
15
بر اساس کدامین منطق می توان از
کودتای کذائی لنین سخن گفت؟
16
تازه گذشته از اینها همه
از کی تا حالا
عیرانیان شاه اللهی
طرفدار جنبش های رهائی بخش ضد استبدادی، ضد سلطنتی، بورژوائی ـ دموکراتیک شده اند که روح کسی حتی خبر ندارد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر