۱۳۹۴ مرداد ۲۸, چهارشنبه

دین و یا مذهب به مثابه اوتوپی (3)


دکتر ورنر سپمن
دفاتر مارکسیستی نوامبر 2010
برگردان شین میم شین   
  
18
·        اینها همه «طرف دیگر» مدال سیطره اجتماعی تفکر ابزاری و راسیونالیته بهره وری انتزاعی اند.

19
·        بازار پر رونق با دورنمائی پدید آمده است که در آن در آلمان فدرال سالانه 20 تا 25 میلیارد یورو مورد بهره وری قرار می گیرد.

20
·        در این میدان کسب و کار در کنار فالچی ها و کف بین های کاملا معمولی، عجوزه ها، ساحران، جادوگران و شفابخشان روحی وول می خورند.

21
·        قفسه و ویترین کتابفروشی ها از ادبیات مربوطه لبریزند و حتی به گروه های غیبگوئی، تاروت (ورق های فال بینی)، آنتروپوزوفی (دارا بودن به معارف فراحسی)، اسپیریتوئالیسم و اخترشناسی طبقه بندی شده اند.

22
·        بدین طریق معلوم می شود که سمتگیری های ایزوتریکی دیگر پدیده های گروه های حاشیه ای صرف نیستند، بلکه به قول سینزر «بطور روز افزونی در زندگی روزمره ی مردم» رخنه می کنند.

23

·        آمار و ارقام موجود، فاجعه را روشن تر و واضح تر نشان می دهند:

الف
·        10 تا 15 در صد جمعیت آلمان را می توان جزو اسپیریتوئالیست ها قلمداد کرد که برای عملیات ایزوتریکی آغوش بازی دارند.

ب
·        20 در صد زنان آلمان جزو این دسته اند.

ت
·        در جوار «جویندگان معنا برای زندگی» که بلحاظ ایزوتریکی فعالند، خیل عظیمی از افرادی صف کشیده اند که بطور منفعل نسبت به این نوع عملیات و موضعگیری ها به نظر تأیید می نگرند.

پ
·        اگر خرافات «عادی» را هم در مد نظر داشته باشیم، 68 در صد جمعیت آلمان به سمتگیری های مبتنی بر سحر و جادو، اخترشناسی، چیزهای ماورای حسی، اوکولیسم و سمتگیری های فراحسی باور دارند.

·        (اوکولیسم به آموزش مربوط به قوای ماورای حسی حدسی و غیرقابل توضیح با قوانین طبیعی اطلاق می شود. مترجم)

ث
·        کالاهای عرضه شده ی ایزوتریک بطرز روزافزونی در ساختارهای سازمانی در فرم فرقه های مذهبی «مصرف می شود.»

ج
·        مدارس عالی مردمی (فولکس هوخ شوله) نیز از دیرباز دوره های آشنائی با «کارهای انتقال انرژی و شعور»، «نوسان» و «مقدمات فال بینی بکمک ورق های بازی» عرضه می کنند.

ح
·        مدیران برجسته شرکت ها و کارخانه ها و سیاستمداران نامدار نیز به هنگام اتخاذ تصمیمات مهم از مشاورات اخترشناسان و غیبگویان بهره مند می شوند.

24
·        آنچه که انسان ها از سر بیچارگی می جویند، اگرچه به دارائی مذاهب تعلق دارند، ولی هسته مذاهب را تشکیل نمی دهند:

الف
·        اینجا از خودشناسی و یقین یابی، تکیه گاه عاطفی و ذهنی در جهانی لگام گسیخته و مهارناپذیر سخن در میان است.

ب
·        انسان ها به دنبال دورنمائی برای زندگی خویش می گردند،
·        زیرا الگوهای سمتگیری سنتی به طرز روزافزونی بی اعتبار گشته اند و دیگر قابل استفاده نیستند.

ت
·        انسان ها از فرط بیچارگی بطرز روزافزونی به «خود مطلوب سازی» پسیکولوژیکی (روانی) پناه می برند، تا بلکه از عهده مطالبات عصب سوز روزمره برآیند.
·        مطالباتی که به خطر از دست دادن سمت و شغل مربوط می شوند و از فقدان دورنمائی مطمئن برای زندگی حکایت می کنند.

پ
·        انسان ها به نیت دستیابی به این چیزها  به مذاهب نیز روی می آورند.

ث
·        مذاهب اما بیشتر اوقات، بمثابه پاره سنگ هائی تلقی می شوند که بی پناهان برای بنای خانه روحی خویش به خدمت می گیرند و چه بسا، همتراز با چیزهای دلبخواهی و قابل تعویض دیگرند و براحتی می توانند بوسیله کالاهای ایزوتریکی جایگزین شوند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر