۱۳۹۴ مرداد ۲۹, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (318)

پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم  
برگردان شین میم شین

پیشکش
به 
 عبدالصمد کامبخش 
(  ۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۰ ) 

 بخش نهم
 ماتریالیسم و دیالک تیک از زمان لنین. 
 نقد ماتریالیسم به مثابه نقد مارکسیسم

13
·        آماج ماتریالیسم لنینی، تغییر است و نه تثبیت شناخت به مثابه کپیه هر آنچه که هست:
·        لنین می نویسد:
·        «قوانین طبیعی، که در جوار شعور ما، یعنی در خارج از شعور ما وجود دارند و مؤثر می افتند، تا زمانی که ما از آنها سر در نمی آوریم، ما را به برده ی جبر کور مبدل می سازند.»
·        (ولادیمیر لنین، «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم»، کلیات لنین، جلد 14، ص 187)


14
 الکساندر الکساندروویچ بوگدانوف (ماکسموف) 
(1873 ـ 1928) 
پزشک، فیلسوف، اقتصاد دان، جامعه شناس، مؤلف رمان های اوتوپیکی  

·        لنین بر ضد شعار بوگدانوف صریحتر از همه موضع می گیرد.
·        بنظر بوگدانوف «فرم های اجتماعی به نوع فراگیر انطباقات بیولوژیکی تعلق دارند.»
·        (ولادیمیر لنین، «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم»، کلیات لنین، جلد 14، ص 315)

15
·        لنین، «تئوری بوگدانوف، مبنی بر یکسانی وجود اجتماعی با شعور اجتماعی» را با صراحت تام و تمام، «جفنگ، از سر تا پا» (یاوه به تمام معنا) می نامد و به مثابه «تئوری ارتجاعی بزرگ» رد می کند.
·        (ولادیمیر لنین، «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم»، کلیات لنین، جلد 14، ص 328)

·        مراجعه کنید به دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

16
·        برای اینکه این تئوری ارتجاعی بوگدانوف، ساختار جامعه را بطرز معیوبی در نظر می گیرد و به طور دست و پا شکسته ای منعکس می کند.
·        ضمنا مضامین (محتوا های) شناخت را و نقش فعال سوبژکت شناسنده را نادیده می گیرد.

17
·        لنین در اثر خود، تحت عنوان «سه سرچشمه و سه بخش مارکسیسم» (1913)، فونکسیون ماتریالیسم فلسفی مجهز به دیالک تیک را در آن می داند که آن، شناخت افزار نیرومندی در اختیار بشریت و بویژه طبقه کارگر قرار داده است.»
·        (لنین، «سه سرچشمه و سه بخش مارکسیسم» (1913)، کلیات لنین، جلد 19، 1968، ص 5)

18
·        ماتریالیسم فلسفی مجهز به دیالک تیک، با اثبات فلسفی دعاوی بشریت در زمینه شناخت، حقیقت و تشکیل تاریخ، همزمان، «راه خروج از بردگی روحی (فکری، معنوی، پسیکولوژیکی و غیره) را به پرولتاریا نشان می دهد.  

·        بردگی روحی ئی که همه طبقات اجتماعی تحت ستم، در طول تاریخ به هر ذلت از سر گذرانده اند.»
·        (لنین، «سه سرچشمه و سه ب خش مارکسیسم» (1913)، کلیات لنین، جلد 19، 1968، ص 8)

19
·        تئوری شناخت، تئوری جامعه و تئوری تاریخ ماتریالیستی و دیالک تیکی لنینی، انتگرالی را تشکیل می دهند.

·        (انتگرال یعنی کل ناگزیر، غیر قابل صرفنظر و ماهیتا همپیوند. مترجم)   

20
·        این تئوری انتگرال لنینی در آماج گزاری ضد اوبژکتیویستی اش، عنصر (شالوده ماهوی) سیاست انقلابی لنین را تشکیل می دهد.

21
·        لنین در یکی از مراحل بسیار دشوار بنای سوسیالیسم در سال 1922، در رابطه با تئوری هژمونی خویش، آگاهانه معنا و اهمیت ماتریالیسم رزمنده را احیا کرده است.

·        بنا بر تشحیص مجله «زیر پرچم مارکسیسم» (ماهنامه فلسفی ـ اقتصادی 1922 ـ 1944، مسکو)، مبنی بر اینکه همه کسانی که متحد شده اند، «کمونیست نیستند، بلکه همه بدون استثناء، ماتریالیست قاطع و پیگیرند»، لنین، در اثر خویش، تحت عنوان «راجع به اهمیت ماتریالیسم رزمنده»، برای «انجمن متشکل از کمونیست ها و غیر کمونیست ها» ضرورت بی چون و چرا قایل می شود و از این تصور «که هر انقلاب فقط توسط انقلابیون جامه عمل می پوشد»، به مثابه «بزرگ ترین و خطرناک ترین خطای کمونیست ها»، اخطار می دهد.
·        (لنین، «راجع به اهمیت ماتریالیسم رزمنده»، کلیات لنین، جلد 33، 1966، ص 213)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر