۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

دئیسم (2)


 پروفسور دکتر مارتین فونتیوس
برگردان شین میم شین
  
بخش دوم
مشخصات اصلی دئیسم

·        مشخصات اصلی دئیسم به شرح زیرند:

الف
·        مفهوم مذهب طبیعی

ب
·        جهانتصویر مکانیستی و سنسوئالیستی (مبتنی بر حسگرائی)

ت
·        ایده مسیحیت آغازین و شناخت تاریخی.

مشخصه اول دئیسم
مفهوم مذهب طبیعی

·        دئیسم به کمک مفهوم مذهب طبیعی، بمثابه مفهوم مرکزی خویش با تعالیم کلیسا رابطه برقرار می کند.
·        در تعالیم کلیسا که هم عقل و هم مذهب طبیعی بطور رادیکال تابع معجزه ی وحی محسوب می شوند.

1
·        مذهب طبیعی آغازین بنا بر سنت تاریخ دگم ها، با ارتکاب معصیت از سوی آدم و حوا و به سبب گناهکاری مادر زاد ناشی از آن نابود می گردد.

2
·        با ابلاغ مجدد قانون طبیعی الهی در تورات، مه آلودگی عقل انسانی اما بکلی از میان برداشته نمی شود.

3
·        ابلاغ انجیل ـ بعدها ـ قانون اخلاقی مسیحی را اعلام می کند، قانونی که در عشق مطلق به خدا راه نجات را نشان می دهد.

4
·        از این پیشتاریخ می توان دریافت که چرا ایده مذهب طبیعی نخست از سوی طرفداران کلیسا به خدمت گرفته می شود و چرا این ایده می تواند جنگ افزاری بهتر از تسلیحات ارسطوئی ـ اسکولاستیکی در اختیار آنان قرار دهد.

5
·        اندیشه وحی آغازین امکان رهائی از شر دشواری هائی را فراهم می آورد که تقویم انجیلی پس از کشف فرهنگ های متعالی آسیائی دچارش شده بود.

6
·        زیرا کشف فرهنگ های متعالی آسیائی افق تاریخی را طویلتر از آنچه که در انجیل آمده بود، جلوه گر می سازد.

7
·        بورژوازی در حال توسعه هرچه بیشتر جهانتصویر فئودالی را متزلزل می سازد و از حقوق طبیعی مسیحی، با حذف عناصر استوئیستی از آن، حقوق طبیعی مدرن روشنگری را پدید می آورد، به همان میزان نیز معنی مفهوم «مذهب طبیعی» تغییر می یابد.

8
·        بدین طریق عوامفریبی مسیحیت بی اعتبار می شود و عقل بشری حق بجانب بودن خود را آشکار می سازد و تنها آنچه که این عقل ببرکت حقیقت درونی توصیه می کند و با محتوای اخلاقی اش برای جامعه مفید واقع می شود، اکنون نام «مذهب طبیعی» به خود می گیرد.

9
·        عدالت و عقلانیت (راسیونالیته)، بمثابه مطالباتی که از قانون طبیعی کلی نشئت می گیرند، نه با لعن و تکفیر آنتیکی سازگاری دارند و نه با یاوه های ایراسیونالیستی (خردستیز)  کلیسائی از قبیل معصیت حوا و آدم و نجات و غیره.

10
·        محرکه های اجتماعی این روند ایدئولوژیکی واضح و روشن اند:
·        تضاد میان غریزه و عقل باید با نفی طبیعت فاسد انسانی ـ که مورد ادعای مسیحیت بوده ـ حل شود و انسان به صلح با خویشتن خویش نایل آید.

11
·        چنین مفهوم تعمیمگر دین و یا مذهب به دو پیش شرط نیاز داشت:

الف
·        پیش شرط اول عبارت بود از اینکه به جای برخورد دگماتیکی به مذهب، برخورد پسیکولوژیکی (مبتنی بر روانشناسی)  اعتبار عام کسب کند و بدین طریق ایمان به معنی یک شیوه رفتار روحی و دین و یا مذهب بمثابه تدین فهمیده شود.

ب
·        پیش شرط دوم عبارت از این بود که نطفه های هومانیستی هر  میتولوژی (اسطوره شناسی)  مقایسه گر چندان رشد یافته باشند که امکان مقایسه تاریخ مذاهب با یکدیگر فراهم آید.

12
·        وسیعتر شدن میدان دید تاریخی ببرکت توسعه کلنیالیسم (استعمار)  و مبلغان (میسونرهای) مذهبی به این امر کمک می کند.

13
·        پیوند این متد پسیکولوژیکی و تاریخی تحقیق، امکان درک مذهب طبیعی را بمثابه مفهوم ماهیت عام دین و یا مذهب فراهم می آورد.

14
·        با این مفهوم عام که هنوز حاوی ایمان به خدا، سجایای اخلاقی و فنا ناپذیری بود، معیاری بدست می آید که قضاوت در باره دین و یا مذهب مثبت را امکان پذیر می سازد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر