۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (312)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

پیشکش
 به 
 امیر نیک آیین 

77
·        بزعم هایدگر، حکم (جمله)  اگزیستانسیال ـ اونتولوژیکی «هستی یعنی در جهان بودن است» و هستی «دربرگیرنده هر موجود درونجهانی است»، فقط با هاله «تز رئالیسم»، مبنی بر اینکه «جهان خارجی واقعا وجود دارد»، انطباق دارد.
78
·        تفاوت «تحلیل هستی» هایدگر  با رئالیسم (مساوی است با  ماتریالیسم) از قرار زیر است:
·        در تحلیل هستی هایدگر نه « اثبات واقعیت جهان لزومی دارد  و نه واقعیت، قابل اثبات است.»

79
·        بزعم هایدگر، چون «وجود نمی تواند توسط موجود توضیح داده شود»، بنابرین، ایدئالیسم «اساسا مقدم» بر رئالیسم (ماتریالیسم) است:

·        (این جفنگ هایدگر یاد آور جفنگ حزب اللهی ها از دیرباز است:
·        میز نمی تواند به توضیح نجار بپردازد. مترجم)

الف
·        تحلیل اونتولوژیکی خود شعور در نتیجه نهائی تز ایدئالیستی به عنوان پیشتکلیف اجتناب ناپذیر مطرح است.
·        برای اینکه وجود فقط در شعور (یعنی ماده فقط در روح) وجود دارد.

ب
·        این بدان معنی است که وجود در هستی از آن رو، قابل فهم است که هستی قادر به فهم واقعیت بطور کلی است.
·        (همانجا، ص 206)    

80
آرتور لیبرت (آرتور له وی) (1878 ـ 1946)
فیلسوف آلمانی
نماینده نئوکانتیانیسم در دانشگاه ماربورگ
آثار:
فلسفه انتقادی چیست؟
بحران روحی (معنوی) عصر حاضر
بحران ایدئالیسم       
  

·        موضوع فلسفه بورژوائی واپسین در اواخر سال های 20 قرن بیستم، نقد عصر حاضر بوده است:

·        آرتور لیبرت می نویسد:
·        «هر کودکی حتی می داند که ما در سنگین ترین بحران بسر می بریم.
·        بحرانی که تا عمیق ترین لایه ها و شرایط وجود ما نفوذ کرده است.
·        برای اینکه این بحران به عرصه معینی و به جهات خاصی در حیات روحی (معنوی) عصر حاضر محدود نمی شود.
·        این بحران، بیشتر از همه، خود روح را به لرزه در می افکند.
·        نه فقط تأثیرات آن، بلکه بمراتب بیشتر، شرایط درونی آن، ریشه های آن، شالوده آن آبستن سنگین ترین نا آرامی ها و خطر فجایع غیر قابل پیش بینی اند.»
·        (آرتور لیبرت (آرتور له وی)، «راجع به نقد عصر حاضر»، 1927»)

81

·        هایدگر می کوشید، عصر حاضر را و فلسفه زمان خود را به عنوان وضع «فراموشی وجود» جا بزند.

·        آثار و سمتگیری های زیر هایدگر بلحاظ فرم متفاوت بوده اند،  ولی بلحاظ محتوا چیزی جز پاسخ های روشنفکرانه ی یکطرفه به بحران سیستم اجتماعی بورژوائی نبوده اند:

الف
·        تحلیل هستی هایدگر  

ب
·        چرخش هایدگربه متافیزیک  

ت
·        گرایش هایدگر به فاشیسم در سال (1933 ـ 1934)  

ت
·        انتقاد هایدگر از علم و فن  

پ
·        انتقاد همزمان هایدگر از رئالیسم (ماتریالیسم) و ایدئالیسم سنتی   

ث
·        تلاش در جهت تخریب اونتولوژی اصیل به نیت نوسازی مسئله معنای وجود

82
·        همه این تلاش های هایدگر چیزی جز واکنش به بحران نبوده اند.  

83
اندراس گدو
فیلسوف
پروفسور فلسفه مجارستانی
دکترای فلسفه از دانشگاه علوم بوداپست (1959 ـ 1969)
از هیئت تحریریه مجله موسوم به
«بررسی های مارکسیستی جهان»
مؤلف آثار بیشمار

·        به قول اندرئاس گدو:

1
·        «زوال (فساد و گندیدگی) جهان بورژوائی و معنویات بورژوائی در بحرانآگاهی فلسفی بورژوائی به عنوان چیزی مرموز و اسرار آمیز نمودار می شود.

2
·        فلسفه بورژوائی این فساد خود را آئینه فساد تلقی می کند.

3
·        فلسفه بورژوائی این فساد را به حساب پیامد و نتیجه ی خرد، علم، فن، مصیبت (تراژیک)  شناخت و وجود می گذارد.  

4
·        فلسفه بورژوائی، بدین طریق، بحران را به عنوان وضع طبیعی فلسفه و حداقل به عنوان سرنوشت و تقدیر ناگزیر تفکر در عصر حاضر قلمداد می کند.»
·        (اندرئاس گدو، «فلسفه  بحران»، 1978، ص 10
·        گرلاخ، موک، «فلسفیدن بورژوائی در عصر حاضر»، 1982، ص 149 ـ 185)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر