۱۳۹۴ شهریور ۴, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (324)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

پیشکش
 به 
 عبدالصمد کامبخش
  (  ۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۰ )  

بخش نهم
 ماتریالیسم و دیالک تیک از زمان لنین.
 نقد ماتریالیسم به مثابه نقد مارکسیسم

23
·        «فلسفه پراتیک» آنتونیو گرامشی، سندی تاریخی بر ضد تلاشی است که سودای جا زدن ماتریالیسم مکانیکی به عنوان کل مارکسیسم را در سر داشته است. 

24
·        در این درک بوده که در اواسط سال های 30 قرن بیستم، علمای آنتی فاشیست زیر در فرانسه، «علم را در پرتو مارکسیسم» در بوته آزمون قرار می دهند و در ماتریالیسم دیالک تیکی، شرط پیشرفت شناخت «علوم شوروی» را می بینند:

الف
·        هنری والون 
ب
·        مارسل پرنا 
ت
·        جورج فریدمن 
پ
·        پل لابره و غیره 

25
·        مراجعه کنید به
·        (پل لابره، «ماتریالیسم دیالک تیکی و علوم» در «علم در پرتو مارکسیسم»، تلاش هائی در زمینه سطح توسعه ریاضیات، فیزیک، ستاره شناسی، فن و صنعت، بیولوژی، فیزیولوژی، فلسفه، زبان، پژوهش و تاریخ پژوهی، متد دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی.
·        با مقدمه ای از هنری والون.
·        زوریخ، 1937) 

26

·        شکست فاشیسم در سال 1945، برای توسعه مسئله ماتریالیسم، مقطعی پارادوکسی بوده است:

الف
·        از سوئی بحث غیرپرولتری و غیر کمونیستی راجع به ماتریالیسم قبل از سال 1945، مدافعان قاطع و سرسخت تئوری ماتریالیستی را به خود می بیند.

ب
·        از سوی دیگر، پس از سال 1945، یعنی پس از شکست فاشیسم، نقد ماتریالیسم به عنوان جانشینی برای نقد مارکسیسم وارد صحنه جهان می شود:

1
 ژان- پل سارتر (1905 ـ 1980)
فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رمان ‌نویس، نمایش ‌نامه‌ نویس و منتقد فرانسوی

 در سال 1946، ژان پل سارتر در اثری تحت عنوان «ماتریالیسم و انقلاب»، خرافه مخربی را مطرح می سازد که بنا بر آن، «مارکس بر فراز نئو مارکسیسم استالینیستی»، کسب اعتبار می کند.
·        (ژان پل سارتر، «ماتریالیسم و انقلاب»، در شرایط. مجموعه مقالات. 1965، ص 247)

·        سارتر می نویسد:

الف
·        «اگر ماتریالیست مدعی داشتن یقین بر قوانین اساسی خویش است، پس یقین او، فقط می تواند از الهام و یا از تأملات ماورای تجربی کسب شده باشد.
·        یعنی از گمانورزی هائی که خود او آنها را مورد لعن و نفرین قرار می دهد.

ب
·        من هم اکنون متوجه می شوم که ماتریالیسم، متافیزیکی است که نقاب پوزیتیویسم بر سر کشیده است.
·        متافیزیکی که خود را تار و مار می سازد.
·        چون، متافیزیک را اصولا به گور می سپارد و بدین طریق، هر بنیان لازم برای دعاوی خود را به تاراج می برد.»
·        (همانجا، ص 249) 

2
·        ژان پل سارتر بر ضد انگلس اعلام می دارد:
·        «معلوم شده که اندیشه تاریخ طبیعت، بی معنی است.
·        مشخصه تاریخ، نه تغییر صرف و نه تأثیر ساده و مستقیم ماضی، بلکه بیشتر، قبول عمدی دو باره ی ماضی توسط مضارع است:
·        بنابرین، فقط تاریخ انسانی می تواند وجود داشته باشد.»
·        (همانجا، ص 253)

·        (این بدان معنی است که از دید ژان پل سارتر، طبیعت فاقد تاریخ است. مترجم)  

3
·        ژان پل سارتر اعلام می دارد: 

الف
·        «ماتریالیسم ایراسیونال (ضد عقلی) است.   

ب
·        «ماتریالیسم را به همان سان باید زیر پا نهاد (لگدمال کرد)، که مذهب را. 

ت
·        من دلم می خواهد که ماتریالیسم را ذهنیت کسانی محسوب دارم که از ذهنیت خود شرم دارند.»
·        (همانجا، ص 261)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر