۱۳۹۴ شهریور ۳, سه‌شنبه

سیری در شعری از خواجوی کرمانی (3)


مسعود بهبودی

کارم از قطع منازل نپذیرد نقصان
شرف و منزلت مه به سفر کم نشود

·        معنی تحت اللفظی:
·        به دلیل طی منازل، از ارزش کارم کاسته نمی شود.
·        برای اینکه عزت و مقام ماه به دلیل سفر کاهش نمی یابد.

1
کارم از قطع منازل نپذیرد نقصان
شرف و منزلت مه به سفر کم نشود

·        خواجو در این بیت سفر خود را و طی منازل را با گردش ماه مورد مقایسه قرار می دهد تا اثبات کند که کارش در اثر مسافرت کم و کسری کسب نمی کند.

·        سؤال اول این است که معیار صحت و سقم دعاوی چیست؟
·        چگونه می توان به صحت و سقم ادعای خواجو پی برد؟ 

2
·        قبل از خواجو شاعر دیگری در همان شیراز به این سؤال ما جواب داده است:
·        معیار تعیین مطمئن صحت و سقم هر ادعائی، تجربه است.

حافظ
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد.

·        معنی تحت اللفظی:
·        چه زیبا ست، اگر از محک تجربه استفاده شود.
·        چون به محک تجربه دست هر کسی که غل و غشی دارد و قصد عوامفریبی دارد،  رو می شود. 

3
کارم از قطع منازل نپذیرد نقصان

·        اولا این ادعای خواجو که با مسافرت، کارش ـ هر چه هم باشد ـ لطمه نمی بیند، باطل است.
·        چون او حتی اگر بقال هم باشد، به دلیل مسافرت باید در دکانش را ببندد و در صورت سپردن اداره آن به دست آشنائی باید به او حقوقی بپردازد.
·        حتی اگر حرفه اش شاعری هم باشد، در گرد و خاک راه که نمی تواند با خیال راحت دنبال وزن و قافیه بگردد و شعری به درد بخور سر هم بندی کند.
·        پیش شرط سرودن شعر به درد بخور، استراحت و سر حال بودن است و خستگی راه مانع تمرکز حواس می شود.

4
شرف و منزلت مه به سفر کم نشود

·        تجربه بشری این ادعای خواجو را هم تأیید نمی کند.
·        اولا شرف و منزلت ماه دیگر چه مقوله ای است.
·        ماه که از اعضای جامعه طبقاتی نیست تا با شرف و بی شرف تلقی شود. 
·        ثانیا اگر منظور از «شرف و منزلت ماه» فرم زیبای آن باشد، فرم ماه به دلیل گردش خویش دور کره ارض، دستخوش تحول مدام است.
·        گه هلال است و گه بدر.
·        چه بسا ابری مانع دیده شدن روی مبارک ماه می گردد.

5
کارم از قطع منازل نپذیرد نقصان
شرف و منزلت مه به سفر کم نشود

·        علاوه بر اینها، چند و چون ماه چه ربطی به خواجو دارد.
·        ضمنا هر کس که سفر کند، ماه واره نمی شود.

·        این چیزها نشانه خردستیزی اند.
·        اگر خواجو برای عقل سلیم بشری حتی تره خرد می کرد، یاوه ای از این دست سرهم بندی نمی کرد.
·        ضمنا اگر حداقل یکی از خوانندگان اشعار او خردگرا می بود، بی تردید خردستیزی خواجو را به نقد می کشید و از حریم خرد و حقیقت عینی دفاع می کرد.

6
·        البته خواجو در این زمینه تنها نیست.
·        ادبیات کشور عه «هورا» از سر تا پا به ایراسیونالیسم (خردستیزی) سرشته است.
·        شعر بهترین وسیله برای اشاعه ایراسیونالیسم گشته است.
·        هر کس هر چه دل تنگش می خواهد به عنوان شعر به ضمیر و روح و شعور جامعه می ریزد.
·        تحت تأثیر این زباله های فکری است که خانه خرد خلایق خراب می شود و توان تفکر منطقی و عقلی اعضای جامعه ته می کشد.

·        احمد شاملو که به قول خودش مدرک کلاس نهم را از طریق تقلب به کف آورده، بی شرمانه ادعا می کند:

«من شرف کیهانم.
من بامداد اول و آخرم»

·        اصولا بلحاظ خردستیزی کمترین فرقی بین خواجو و شاملو به چشم نمی خورد.
·        ولی مگر می شود که به شاعری چپ نگریست و تف و توهین و پارس و پرخاش به نصیب نبرد.

7
در چنان وقت که طوفان بلا برخیزد
عزت نوح به خواری پسر کم نشود

·        معنی تحت اللفظی:
·        به هنگام نزول بلای طوفان، خواری پسر نوح مایه کاهش عزت پدرش نمی شود.

·        این بیت خواجو حاوی ذراتی از واقع بینی است:
·        وقتی که مسئله بود و نبود قومی مطرح است، دیگر ننگ یکی از اعضای خانوادگی کسی اهمیت تعیین کننده ندارد.

8
در چنان وقت که طوفان بلا برخیزد
عزت نوح به خواری پسر کم نشود

·        خواری پسر نوح اما به چه دلیل بوده است؟
·        ظاهرا تنها جرمی که پسران نوح نبی داشته اند، عدم پیروی از پدر بوده است.
·        اگر بنا بر روایت ویکی پیدیا جرم شان فقط همین باشد، این به معنی استقلال نظر و عمل آنها بوده است.
·        این به معنی آدمیت آنها بوده است.
·        این به معنی خوداندیشی آنها بوده است که خصلت مطلقا مثبتی است.

9
خصم بی آب اگر انکار کند طبع مرا
آب دریا به اراجیف شمر کم نشود
شمر
به حوض کوچک اطلاق می شود

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر دشمن بی آبرو منکر طبع شعر من باشد، باکی نیست.
·        چون به دلیل اراجیف حوض کوچک، آب دریا کاهش نمی یابد.

·        خواجو در این بیت، مخالف خود را به حوض کوچک تشبیه می کند و خود را در نهایت فروتنی نه به اقیانوس، بلکه به دریا.
·        او برای اثبات طبع روان خود، مخالف خود را فردی رسوا و بی آبرو قلمداد می کند که کسب و کارش نثار کردن اراجیف نسبت به او ست.

·        در این بیت نیز خردستیزی هم پیشه می شود و هم اشاعه داده می شود.

·        اولا هیچ حوضی به دریا اهانت نمی کند.
·        ثانیا دریا به خواجو چه ربطی دارد.
·        ثالثا خواجو اگر از خرد بهره ای داشته باشد، باید از بد آموزی خوانندگان و شنوندگان اشعار خود پرهیز کند و خودش را اینهمه بزرگ جا نزند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر