۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه

سیری در شعری از محمد رضا شفیعی کدکنی (1)

 
تحلیلی از
یدالله سلطانپور   


کمترین تحریری از یک آرزو، این است
آدمی را آب و نانی باید وآنگاه، آوازی

درقناری ها نگه کن درقفس، تا نیک در یابی
کز چه در آن تنگنا شان ـ باز ـ  شادی های شیرین است.

کمترین تصویری از یک زندگانی:
آب
نان
آواز


ور فزون تر خواهی از آن
گاهگه پرواز

ورفزونتر خواهی از آن شادی آغاز
(ور فزون تربازهم خواهی، بگویم باز؟)

آنچنان بر ما به نان و آب
اینجا تنگسالی شد

که کسی در فکر آوازی نخواهد بود .

وقتی آوازی نباشد،
شوق پروازی نخواهد بود.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر