۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (314)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

پیشکش
 به 
 امیر نیک آیین 

88
·        این «آنتروپولوژی» با استدلال مشابهی در آثار کریک (1936) «جای فلسفه کهنه شده را می گیرد.»
·        (کریک، «آنتروپولوژی خلقی ـ سیاسی»، سه جلدی، 1936، جلد 1، ص 43)    

الف
·        عمل، مفهوم مرکزی هم ایده ئولوژی فاشیستی است و هم سمتگیری نظری جدید فلسفه.

ب
·        «ایدئالیسم» که همه با هم سنگش را به سینه می زنند و تبلیغ می کنند، فقط می تواند بر ضد راسیونالیته ایدئالیسم قدیم باشد که طرفدار عقل بوده است و عملا مطرود تلقی می شود.

ت
·        ایدئالیسم حضرات ضمنا بر ضد ماتریالیسم بورژوائی ـ رفرمگرا و بر ضد ماتریالیسم پرولتری ـ انقلابی می تواند کسب مشروعیت کند.  

89

·        آرنولد گلن می نویسد:

الف
·        «دو نتیجه بزرگ و بغایت مفلوک» که در قرن 19، پس از انحلال ایدئالیسم به دست آمده، مورد انتقاد قرار می گیرند.  

ب
·        تحت جذبه موفقیت علوم طبیعی، این اسلوب علوم طبیعی را (بی اعتنا به خواست یوهانس مولر و لیبیگ) به مثابه تنها اسلوب علمی و معتبر اعلام می کنند.   

ت
·        آری.
·        حتی در کلیه انواع ممکنه، «جهان بینی علوم طبیعی» را تبلیغ می کنند و جریانات مختلف آن، همگی نهایتا در محبوبیت داروینیسم به اوج می رسند.

پ
·        این ثانیا بدان معنی است که اشتباه مهمی را مرتکب می شوند که توسط مارکسیسم فی الفور و بطور کامل به تاراج رفته است.
·        این اشتباه عبارت از این است که علوم دقیقه را به مثابه تنها شالوده مشروع جهان بینی اعلام می دارند.  

ث
·        وقتی که مارکسیسم کل ایمان علمی غیر متافیزیکی و غیر سیاسی عصر بورژوائی را برای تشکیل اراده سیاسی اش به خدمت گرفته و تأیید ماتریالیستی نیز به دست آمده، «گردش دایره وار حیات» به کمال می رسد:

1
·        اینجا مثل همه جا، بورژوازی با موفقیت و سرسختی زمینه را برای شکست خود فراهم می آورد و تسلیحات لازم را برای دشمن خود تهیه می کند.  

2
·        نبرد بر ضد این «روح قرن 19» که فقط یکی از گام های بیشمار بود.
·        خلق آلمان که در این نبرد آگاهانه بر ماهیت خود خیانت کرده، امروز ما را به طرف دشمن سابق خود یعنی ایدئالیسم سوق می دهد.»
·        (آرنولد گلن، «ایدئالیسم و عصر حاضر»، در فرهنگ خلقی، 1935، ص 326)
 90
·        ماتریالیسم و ایدئالیسم در فلسفه فاشیستی، معنی خود را به مثابه فرم های نظری اثبات و توضیح، بکلی از دست می دهند.

الف
·        سنت استفاده از این اصطلاحات (ماتریالیسم و ایدئالیسم) به مثابه جر و بحث (پوله میک) سیاسی ادامه می یابد، اما با توجه به نقش ایده ئولوژی سیاسی در امحای دشمن در فاشیسم، تأثیرش بطرز خارق العاده ای شدت می یابد.

ب
·        با زدن تهمت «ماتریالیسم» قلع و قمع انسان های به اصطلاح مادون، یعنی یهودی ها و بلشویک ها مشروعیت کسب می کند و ایدئالیسم در اینجا موضع واجب و ضرور قلمداد می شود.  

ت
·        «ماتریالیسم» و «ایدئالیسم» بنا بر تعریف دلبخواه فاشیستی از آنها و بنا بر فونکسیون سیاسی و ایده ئولوژیکی محول شده به آنها در جهان بینی فاشیستی بخش زبان محاوره ای فرهنگ لغات ضد انسانی می شوند که البته استفاده از آن محدود به نهادهای دولتی نبوده است.

پ

·        پروتوکل «مذاکره سکنه برمن» در 28 آوریل 1933، حاوی سخنرانی وایده من ـ کشیش کلیسای مرکزی شهر برمن ـ به مناسبت مذاکره سکنه اکنون متشکل از فقط ناسیونال ـ سوسیالیست ها و ناسیونالیست های آلمان است:

1
·        «خدا یار و یاورتان باد، ای مردان آلمانی و زنان آلمانی!
·        ای رفقای عزیز!

2
·        خورشید عصر نوین متعالی طلوع کرده است.

3
·        نوع نوینی از انسان اعلام وجود کرده است.  

4
·        پشت سر ما طرز تفکر ماتریالیستی و مارکسیستی وحشتناک قرار دارد که از دیر زمانی مخفیانه در کار بودند و در 9 نوامبر 1918، زمام حکومت را به دست گرفتند و به دستیاری هواداران شان میهن مظلوم ما را بلحاظ سیاسی، اقتصادی و روحی به خاک سیاه نشاندند.  

5
·        قبل از هر چیز، چی می خواستند؟  

6
·        نفع شخصی خود را، منافع خود را، طبقه خود را.  

7
·        اما این اراده به عمل که در میهن آلمانی ما وارد صحنه شده، اوبژکت خود را نه دور دست ها، بلکه در نزدیک ترین ها، در خلق می جوید، خلقی که خدا به او سپرده است:

8
·        دوست داشتن همه آدم ها محال است.
·        فقط می توان همه آدم ها را بطور نظری (در حرف) و بطور افلاطونی دوست داشت.

9
·        و الا فقط کسی را می توان واقعا دوست داشت که خدا واقعا به ما سپرده است.  

10
·        مردان این کوبش نوین به همین دلیل با انگشتان یک ناشی بر شیپور صلح در کنفراسن های صلح نمی دمند تا خلق را تحت تأثیر قرار دهند.»
·        (پروتوکل «مذاکره سکنه برمن» در 28 آوریل 1933، ص 143 ـ 145)  

91
·        گرایش ایده ئولوژیکی ـ بورژوائی ارتجاعی در فاشیسم، «ماتریالیسم» را به عنوان پدیده فساد فرهنگی و اجتماعی قلمداد می کند و مارکسیسم و دموکراسی را به عنوان علل آن برجسته می کند.  

92
·        تمایل به مارکسیسم از سوی پیشرفته ترین نمایندگان راسیونال (خردگرا) و آنتی ایراسیونالیستی بورژوائی فلسفه و علم و دشمنتصویر ایراسیونالیستی از «مارکسیسم» حاکی از حقیقت امر زیرند:

الف
·        ماتریالیسم بلحاظ نظری عبارت است از ماتریالیسم دیالک تیکی  

ب
·        ماتریالیسم بلحاظ جهان بینی عبارت است از عنصر مارکسیسم و سوسیالیسم  

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر