۱۳۹۴ مرداد ۳۰, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (319)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

پیشکش
 به 
 عبدالصمد کامبخش و احسان طبری
  (  ۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۰ )  
 
بخش نهم

 ماتریالیسم و دیالک تیک از زمان لنین.
 نقد ماتریالیسم به مثابه نقد مارکسیسم

22
·        لنین به «خدمات ماتریالیسم رزمنده» در زمینه اتحاد با «نمایندگان علوم طبیعی مدرن»، «که گرایش به ماتریالیسم دارند و هراسی از آن ندارند که بر ضد نوسانات فلسفی مد روز متمایل به ایدئالیسم و اسکپتیسیسم (تردیدگرائی) حاکم در محافل تحصیلکرده وارد مبارزه شوند و به تبلیغ افکار خود بپردازند»، ارزش خاصی قایل می شود.

23
·        نتیجه گیری نهائی لنین عبارت از این است که «بدون بنیان فلسفی سوهان خورده و مستحکم و ضمنا بدون علوم طبیعی، هیچ ماتریالیسمی نمی تواند در نبرد بر ضد سیل افکار بورژوائی و در مبارزه بر ضد بازتشکیل جهان بینی بورژوائی، پیروز شود.»  

24
·        به همین دلیل، بنظر لنین، تشکیل «جامعه ای از دوستان ماتریالیست دیالک تیک هگلی ضرورت مبرم دارد.»
·        (لنین، «راجع به اهمیت ماتریالیسم رزمنده»، کلیات لنین، جلد 33، 1966، ص 218)

25
·        کلام واپسین در دفاع از ماتریالیسم و توسعه همه جانبه ماتریالیسم به دیالک تیک تعلق دارد.  

26
·        دلایل لنین در دفاع از ماتریالیسم و دیالک تیک، تأثیر تعیین کننده ای بر توسعه و تکامل تئوریکی و ایده ئولوژیکی در بین الملل سوم و بر چالش بورژوائی با ماتریالیسم به مثابه بنیان مارکسیسم داشته است.  

27
 نیکلای ایوانویچ بوخارین (1888 ـ 1938)
سیاستمدار،  تئوریسین اقتصادی مارکسیست، فیلسوف
از شرکت کنندگان در انقلاب های 1905 ـ 1917
از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۹، سردبیر پراودا بود.
آثار:
فقر تئوری ارزش سوبژکتیف (اقتصاد سییاسی بازنشسته ها) (1913 ـ 1914) 
امپریالیسم و اقتصاد (1914 ـ 1915)
برنامه حزب کمونیست (1918)
آنارشیسم و کمونیسم اقتصادی (1919)
الفبای کمونیسم (1919)
اقتصاد دوره گذار (1920)
تئوری ماتریالیسم تاریخی (درسنامه) (1922)
راه به سوی سوسیالیسم (1925)
امپریالیسم و انباشت سرمایه (1925)

·        این نکته را که در مارکسیسم، فقط و فقط بحث فلسفی حاکم نبوده، اثر بوخارین تحت عنوان «تئوری ماتریالیسم تاریخی. درسنامه جامعه شناسی مارکسیستی عامه فهم» نشان می دهد که در سال 1922 در بنگاه نشریاتی بین الملل کمونیستی انتشار می یابد.

1
·        در نظرات بوخارین راجع به ماتریالیسم، می توان بسیاری از عناصر ناتورالیسم و مکانیسم دوره بین الملل دوم را باز شناخت.  

2
·        در فصل موسوم به «ماتریالیسم دیالک تیکی» این اثر بوخارین، سخن از آن می رود که «انسان بخشی از طبیعت است.
·        بخشی که تحت قوانین عام طبیعی قرار دارد.»
·        (بوخارین، «تئوری ماتریالیسم تاریخی. درسنامه جامعه شناسی مارکسیستی عامه فهم»، 1922، ص 50)

3
·        این نظر بوخارین بار سنگینی بر دوش تئوری تاریخ و تئوری جامعه بوده است.  

4
·        در طرح های معرفتی ـ نظری بوخارین، مبنی بر اینکه پدیده های شعور، چیزی جز «مشخصه ماده به طرز خاصی سازمان یافته و چیزی جز فونکسیون ماده نیست»، فقط بظاهر تفسیر لنینی نمایندگی می شود.
·        این نظر بوخارین، در واقع، رویزیون فونکسیونالیستی در دیالک تیک است.  

5
·        مثال ساعت که بوخارین بر زبان می راند، مبنی بر اینکه اجزای آن را می توان از هم جدا کرد و بعد مجددا با هم ترکیب کرد، همزمان، از درک او از علوم اجتماعی پرده برمی دارد:
·        (بوخارین، «تئوری ماتریالیسم تاریخی. درسنامه جامعه شناسی مارکسیستی عامه فهم»، 1922، ص 51)

6
·        بوخارین می نویسد:
·        «جامعه بشری محصول طبیعت است.
·        به همان سان که کل بنی نوع بشر محصول طبیعت است.»
·        جامعه بشری، «تحت همان قوانینی قرار دارد»، که طبیعت قرار دارد.
·        (بوخارین، «تئوری ماتریالیسم تاریخی. درسنامه جامعه شناسی مارکسیستی عامه فهم»، 1922، ص 58)

7
·        سرلوحه و سرمشق تئوری جامعه در قاموس بوخارین، بدین طریق، در «بیولوژی» (زیست شناسی) است، در تئوری «انطباق» است.
·        یعنی در جائی است که مواد معدنی و اجتماعی با «تعادل سیستم ها» انطباق دارند.   

8
·        مبارزه و «تضاد» در قاموس بوخارین، عبارتند از «آنتاگونیسم های قوایی که سمت و سوی مختلف دارند و حرکت را مشروط می سازند.»
·        (بوخارین، «تئوری ماتریالیسم تاریخی. درسنامه جامعه شناسی مارکسیستی عامه فهم»، 1922، ص 73)

9
·        بنظر بوخارین، طبیعت «محیط زیست (میلیوی) جامعه» است که به مثابه سیستم حالات تعادلی ثابت و مختل توصیف می شود.»
·        (همانجا، ص 112)   

10
·        شعار (فرمول) بوخارین مبنی بر اینکه «تا آنجا که می دانیم، سازنده ی تاریخ، انسان ها هستند»، حاوی کمترین نتیجه نهائی در تعیین مبارزه طبقاتی و انقلاب نیست.

11
·        انقلاب از دید بوخارین، «بیانگر» تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به مثابه ساختار عینی سیستم است و «تضاد  میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تبیین خود را در تضاد میان انسان ها، در تضاد میان طبقات می یابد.»
·        (همانجا، ص 297)     

12
·        بوخارین، «جامعه را به مثابه سیستمی تصور می کند که بطور معین و عینی توسعه می یابد» و «طبقات را به مثابه وسایل تحول اجتماعی» می داند.
·        (همانجا، ص 361)    

13
·        بحث جاری در سال های 30 قرن بیستم راجع به ماتریالیسم، دترمینیسم، تئوری انعکاس، سوبژکتیویته و پراتیک، که پس از سال 1945 مجددا از سر گرفته می شود، به ناحق بر ضد این «ماتریالیسم» عاری از دیالک تیک نرزمیده است.

·        مراجعه کنید به ماتریالیسم، دترمینیسم، تئوری انعکاس، سوبژکتیویته و پراتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   

14
·        کسی اصلا و ابدا متوجه  این دره ی عمیق میان لنین و بوخارین (اگر از استثناهای انگشت شمار بگذریم)، نشده است.
·        این دره ی عمیقی است که میان ماتریالیسم کهنه و مکانیکی و ماتریالیسم مدرن و دیالک تیکی دهن باز کرده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر