۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (154)


محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون

روزها را می فروشم، روزهای بی سحر، بی شام
ـ خانه های خالی ِ رنگین رسوایی
گام ها را تیز کرده، رفته تا آنجا که یادش مانده با افسانه ی انبوه ـ

·        معنی تحت اللفظی:
·        روزها را می فروشم
·        روزهای بی سحر و بی شام را.
·        روزهائی را که به خانه های خالی رنگین از رسوائی شبیه اند.
·        خانه های خالی رونده که گام ها را تیز کرده اند و رفته اند.
·        تنها چیزی که به جا مانده، یاد سرشته به افسانه انبوه آنها  ست.

·        بنظر کیانوش این شعر زهری، نمونه ای از اشعار ناموفق او ست که در آن «از روایتگری های یکنواخت» استفاده شده، «و در آنـها مـصراع ها دراز است‌ و قافیه‌ ها قافیه ‌زا و روایتگستر و روایت طالب تتابع اضافات.»

1
روزها را می فروشم

·        این شعر زهری، خاطره ی بازارهای شرق را به خاطر خواننده، خطور می دهد:
·        شاعر انگار، بسان فروشنده ای در بلبشوی بازار، سراسیمه فریاد می کشد و کالای خود را با صدای بلند به رهگذران معرفی می کند.
·        کالای شاعر روزهای زندگی او ست.

2
روزها را می فروشم، روزهای بی سحر، بی شام

·        شاعر برای توصیف روزهای خویش، دیالک تیک فرم ـ محتوا را به شکل دیالک تیک روز ـ شام و سحر بسط و تعمیم می دهد.
·        روزهای شاعر ـ به مثابه کالا و متاع او ـ خالی از شام و سحر بوده اند.
·        شاعر فرم بی محتوا، زنبیل بی انار، ظرفی توخالی می فروشد.

3
خانه های خالی ِ رنگین رسوایی

·        اکنون استنباط ما تأیید می شود:
·        شاعر روز های عمر خود را به خانه تشبیه می کند.
·        یعنی مقوله فرم را در دیالک تیک فرم و محتوا به شکل خانه بسط و تعمیم می دهد.
·        خانه های شاعر ـ به مثابه کالا و متاع او ـ خالی اند، درست به همان سان، که روزهای عمر او خالی از شام و سحر بوده اند.

·        کیانوش به سبب همین تکرار ایراد گرفته است.
·        آنچه که کیانوش ملتفت نمی شود، تفاوت توضیحی نهفته در این «تکرار» است.
·        تکرار زهری، تاوتولوژیکی نیست.
·        مبتنی بر حشو قبیح نیست.
·        تکرار مو به مو نیست. 

·        تکرار برای تکمیل و تعمیق توضیح قبلی است:

الف
·        خواننده اکنون ملتفت می شود که روزهای شاعر اگرچه بی شام و بی سحر بوده اند، ولی بی رنگ و بی بو و بی خاصیت نبوده اند.
·        روز های عمر شاعر، بسان خانه های خالی رنگین بوده اند.
·        رنگین به رسوائی های رنگارنگ.

ب
گام ها را تیز کرده، رفته تا آنجا که یادش مانده با افسانه ی انبوه

·        روزهای بی سحر و بی شام شاعر بسان خانه های خالی ولی موبیل و متحرک بوده اند:
·        گام ها را تیز کرده اند و رفته اند.
·        شاعر روزهای بی سحر بی شام آلوده به رسوائی های رنگارنگ  را می فروشد.

ت
گام ها را تیز کرده، رفته تا آنجا که یادش مانده با افسانه ی انبوه

·        شاعر نه روز های  بی سحر و بی شام رنگین رسوائی را، بلکه یاد به خاطر مانده از آنها را و به عبارت دقیق تر افسانه بغرنج به خاطر مانده از آنها را می فروشد.

4
روزها را می فروشم، روزهای بی سحر، بی شام
ـ خانه های خالی ِ رنگین رسوایی
گام ها را تیز کرده، رفته تا آنجا که یادش مانده با افسانه ی انبوه ـ

·        حالا معلوم می شود که کیانوش چقدر شتابزده قضاوت کرده است.
·        اصلا تکرار به معنی مورد نظر او در بین نبوده است.

·        توضیح گام به گام در بین بوده است.
·        نفوذ گام به گام در ذات پدیده مورد نظر در بین بوده است.

·        خواننده حالا باید به انبوهی از سؤالات بیندیشد:

الف
روزها را می فروشم، روزهای بی سحر، بی شام
ـ خانه های خالی ِ رنگین رسوایی
گام ها را تیز کرده، رفته تا آنجا که یادش مانده با افسانه ی انبوه ـ

·        چرا شاعر روزها را می فروشد؟  

ب
·        منظور او از بی شام و بی سحر بودن روزها چیست؟  

ت
·        به چه دلیل روز های عمر شاعر به رسوائی های رنگارنگ «مزین» گشته اند؟   

پ
·        منظور شاعر از یاد مانده و افسانه انبوه چیست؟

5
روزها را می فروشم، روزهای بی سحر، بی شام
ـ خانه های خالی ِ رنگین رسوایی
گام ها را تیز کرده، رفته تا آنجا که یادش مانده با افسانه ی انبوه ـ

·        ما باید در روند تحلیل این شعر به این سؤالات هم بیندیشیم و جواب درخوری برای آنها استخراج کنیم.

6
سال ها را می فروشم
سال های بی خبر، بی نام
ـ  دانه های خوشه ی شیرین تنهایی
بال ها را باز کرده،
خفته سنگین در غلاف پیله ی ابریشم ِ اندوه ـ

·        معنی تحت اللفظی:
·        سال ها را می فروشم.
·        سال های بی خبری را، بی نامی را.
·        که بسان دانه های شیرین تنهائی، بال ها را باز کرده اند و در غلاف پیله ابریشم اندوه، به سنگینی خفته اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر