«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
(92/1/14)
تحلیلی
از یدالله سلطان پور
راست می گویند
ما تاریخ مشترکی داشته ایم:
تلاش های مشترکی
که آنها به باد دادند
امکانات مشترکی
که در هر بزنگاه
به یغما بردند
آرشیوهای مشترکی که دزدیده اند.
·
در این بند شعر شاعر، مفهوم «تاریخ
مشترک» توده ای ها «سابق» و معاصر جامه
مشخص می پوشد:
1
ما تاریخ مشترکی داشته ایم:
تلاش های مشترکی
که آنها به باد دادند
·
یکی از وجوه مشترک توده ای های «سابق»
و معاصر، تلاش های مشترک آنها بوده است.
·
این استنباط از مفهوم «تاریخ مشترک»
فی نفسه درست است.
·
چون تاریخ سازنده ای دارد و در
نتیجه ی صرف تلاش های مادی و فکری و روحی و روانی ساخته می شود.
2
·
ایراد بینشی فاحش شاعر اولا این است
که از «بر باد رفتن تلاش ها» شکوه دارد و نه نتیجه ی تلاش ها.
·
تلاش ها به گذشته تاریخی تعلق
دارند.
·
تلاش های مصروفه مادیت مثبت و یا
منفی یافته اند و دیگر وجود ندارند و نمی توانند هم وجود داشته باشند که بر باد
داده شوند.
·
آنچه می تواند بر باد داده شود،
نتیجه مثبت و یا منفی حاصل از تلاش ها ست.
3
·
ایراد بینشی دیگر شاعر تخریب دیالک
تیک تخریب است.
·
دیالک تیک تخریب در هر زمینه ای
اولا دیالک تیکی از سوبژکت و اوبژکت است.
·
مثلا تخریب خانه ای دیالک تیکی از
عمله و خانه است.
·
تخریب حزب نیز دیالک تیکی از اعضای
حزب و تشکیلات حزب است.
·
اگر مسئله بطور مشخص مطرح می شد،
امکان تحلیل مشخص آن وجود می داشت.
·
ولی اینجا از تلاش های انتزاعی سخن
در میان است و راه تأمل و تعمق عملا بسته است.
·
ضمنا مسئله در فرم شعر مطرح می شود
که آمیزه ای از عقلی و عاطفی (راسیونال و اموسیونال) است.
4
·
دیالک تیک تخریب اما از سوی دیگر دیالک
تیک سوبژکت های متضاد دخیل در آن است:
·
مثلا اگر قرار باشد که در تخریب
خانه ای سوبژکت های متفاوتی عمل کنند، نتیجه تخریب هم از دیالک تیک عملکرد آنها تشکیل
خواهد یافت:
·
مثلا یکی خانه را با مواد منفجره کون
فیکون خواهد ساخت و دیگری با بیل و کلنگ و بولدوزر.
·
در «بر باد دادن (نتایج) تلاش ها»
هم فقط مراجع ضمیر دیگر نمی توانند دخیل باشند و مرجع ضمیر شاعر، دست از پا خطا
نکرده باشد.
·
شاعر هم بیشک از این حقیقت امر آگاه
است.
5
امکانات مشترکی
که در هر بزنگاه
به یغما بردند
·
ضعف اسلوبی شاعر بیگانگی او با دیالک
تیک امکان و واقعیت است.
·
این بیگانگی هم تأسف آور و تأثر انگیز
است و هم یآس انگیز.
·
چون حتی ارسطو و فضلای قرون وسطی از
این دیالک تیک عینی خبر داشته اند.
·
در ادبیات قرون وسطی این دیالک تیک
عینی به شکل دیالک تیک بالقوه و بالفعل بسط و تعمیم داده می شد:
·
نطفه درون بیضه، جوجه بالقوه است.
·
یعنی اگر مرغی روی آن بخوابد و یا
شرایط مشابه آن فراهم آید، نطفه زرده و سفیده بیضه را خواهد خورد و رشد خواهد کرد
و به جوجه بدل خواهد شد:
·
بالقوه به بالفعل بدل خواهد شد:
·
امکان به واقعیت بدل خواهد شد.
·
به همین دلیل، امکان ار نمی توان
به یغما برد.
6
امکانات مشترکی
که در هر بزنگاه
به یغما بردند
·
منظور شاعر از مفهوم «امکانات
مشترک» اما احتمالا دارائی مشترک است که توده ای های «سابق» در هر بزنگاه غارت
کرده اند.
·
چرا ما به این نتیجه گیری تمایل داریم؟
·
برای اینکه شاعر بلافاصله اضافه می
کند:
آرشیوهای مشترکی که دزدیده اند.
·
اگر منظور شاعر دارائی مشترک باشد،
هم اتهام دزدی دقیق نیست و هم مسئله غیرقابل حل نیست:
·
دارائی مشترک را می توان تقسیم کرد.
·
دارائی مشترک اگر آرشیوهای معینی
باشند، می توان به تکثیر آنها مثلا کپی و یا اسکن کردن آنها اقدام کرد و در اختیار
هر مرجع ضمیری گذاشت که طالب آن باشد.
·
این میراث حزب توده سابق از ارزش والائی
برخوردار است و حفظ و تکثیر و انتشار آن خدمت بزرگی به فرهنگ جامعه خواهد بود.
·
یکی از بخش های مهم تاریخ حزب توده
هم همین است.
·
مراجع ضمیر مختلف بهتر است که در
این زمینه همکاری کنند.
·
حتی سازمان های هپیلی هپو که در
مقایسه با حزب توده سر تا پای شان پشیزی نمی ارزد، «اسناد» خود را جمع و جور کرده اند.
7
ما آرمان های مشترکی داشتیم
که در تند پیچ های راه
زیر پا گذاشتند
·
اثبات این مسئله کار ساده ای نیست.
·
به جزئت می توان گفت که حتی مراجع
ضمیر مختلف فاقد آرمان و ایدئال مشترکی اند، چه رسد به کل حزب توده در سابق.
·
پیش شرط داشتن آرمان مشترک ـ قبل
از همه ـ جهان بینی بینی مشترک است.
·
اعضای حزب توده و دیگر احزاب استالینیستی
فاقد جهان بینی پرولتری مشترک بوده اند و به همین دلیل هم بسان خانه های کاغذی فرو
ریخته اند.
·
امروز بی کمترین شک، مراجع ضمیر
مختلف فاقد جهان بینی توده ای اند.
·
جهان بینی حزب توده را باید در
میراث نظری و هنری توده ای ها بررسی عینی و رئالیستی کرد.
·
تشکیل آرشیو کلی حزب توده می تواند
زمینه را برای تحلیل تاریخ آن و جهان بینی اعضای آن هموار سازد.
8
ما رمز و رازهای مشترکی داشتیم
که به هیچش فروختند.
·
همین مفهوم قرون وسطائی «رمز و راز»
از ماهیت غیر پرولتری شاعر و حریف پرده برمی دارد.
·
کشف منظور شاعر و حریف از این مفهوم
آسان نیست، ولی محتوای آن همان محتوای فئودالی است که خواجه شیراز در نظر داشته
است.
·
منظور خواجه تصمیمات متخذه در پشت
پرده بوده است:
·
چه پشت پرده هیئت و طبقه حاکمه و
چه پشت پرده الهی.
·
این مفهوم یکی از مفاهیم اساسی همه احزاب استالینیستی است و باید
مورد نقد رادیکال قرار گیرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر