پروفسور
دکتر هانس هاینتس هولتس
فصل ششم
متافیزیک
برگردان
شین میم شین
بخش
نهم
روانشناسی
استحاله یافته به متافیزیک:
کارل
گوستاو یونگ
لودویگ
کلاگس
مقدمه
·
ما با برگسون و دیلتی، انواع
متافیزیک فلسفه حیات را و الگوهای سیستماتیک مشترک آنها را مشخص کردیم.
·
آنها همه بلحاظ گرایش دارای سمتگیری
نمونه وار بیولوژییستی و فلسفی ـ فرهنگی بوده اند.
1
·
ما به فرقه های کم ارزش متعدد که
به این دو مدل بنیادی (برگسون و دیلتی) می پیوندند، نمی پردازیم.
·
از آن جمله اند گرایشات آنتروپولوژیکی
و فلسفه وجود (اگزیستنس)
2
·
اکنون به فلسفه پسیکولوژیکی ساز و
یا به روان شناسی استحاله یابنده به متافیزیک می پردازیم که در طیف جهان بینانه
بورژوائی اشاعه وسیع داشته است.
·
زیرا متافیزیکی که واقعیت الهامی و
روانگذشتی فرم وجودی حیات و یا هستی را مبدأ قرار می دهد، طبیعتا با روان شناسی
اصطکاک می یابد.
·
برای اینکه «من»، هسته شخصیتی و
روح هستند که این واقعیت را نمودار می سازند.
3
·
اگرچه فلاسفه وجود (اگزیستنس)
«پسیکولوژیزاسیون» (پسیکولوژیکی کردن) درک خود از هستی را رد می کنند، اما هر مشخص
سازی و هر استفاده حیاتی ـ تاریخی به تبیین روانی هستی منجر می شود.
·
این مسئله را هم می توان در فلسفه
یاسپرس نشان داد، هم در فلسفه هایدگر و هم در فلسفه ژان پل سارتر.
الف
اوتو فریدریش بولنوف (1903 ـ 1991)
پداگوگ و فیلسوف آلمانی
از فلاسفه بورژوائی واپسین
از نمایندگان فلسفه حیات
اگزیستانسیالیسم
فنومنولوژی
·
تفسیر آنتروپولوژیکی هستی در فلسفه
اوتو فریدریش بولنوف، بلحاظ فلسفی از سیستم مقوله ای فهمیدن پسیکولوژیکی سر در می
آورد.
ب
·
تحلیل هستی در فلسفه بینزوانگرز،
می کوشد تا با استفاده از روان شناسی، خود چیزهای روانی را از تئوری فلسفی استخراج
و سرهم بندی کند.
·
تئوری فلسفی ئی که متمایل به فلسفه
هایدگر است.
4
·
روان شناسی علوم طبیعی و طبی،
تفسیر فلسفی معنی چیزهای روانی را مردود و غیرقابل اعتماد می داند.
·
ولی این حضرات برای اثبات صحت
روانشناسی ژرف که شروط اسلوبی آن را برای احکام متافیزیکی خود لازم دارند، با همان
چیزهای روانی مردود و غیرقابل اعتماد تئوری خود را می سازند.
·
بدین طریق می توانند برای حوایج جهان
بینانه فردی، سیستم واره های کمکی سرهم بندی و عرضه کنند، که هر کس بتواند بنا بر
سلیقه شخصی، خم و راستش کند و به خدمت گیرد.
5
·
بنا بر راهیابی اسلوبی آنها به
مسئله شرایط سرهم بندی وجود انسانی از طریق معاینه مورد به مورد، طرح متافیزیکی همیشه
می تواند فقط بواسطه تئوری شخصیت تشکیل شود و در این حیص و بیص، راه واره ای به
سوی مسائل مقدماتی و اولیه بگشاید.
6
·
به قول برونو رایمن:
·
«مواد تجربی تاریخ حیات بدون کمترین ملاحظه
ای، تا حد مسائل خاص تئوری سازی تعمیم داده می شوند.
·
از این طریق مجموعه ای از تئوری ها
تشکیل می یابد، که فاقد گشتاورهای ماهوی تشکیل روند تشکیل جامعه اند.
·
قاعدتا، بازسازی تاریخ نوع بشر بر
اساس تاریخ حیات دچار ورشکستگی می گردد.
·
برای اینکه شرایط تشکیل تاریخ نوع
بشر، یعنی تقسیم کار و پیامدهای آن، ماستمالی و پرده پوشی می شوند.»
·
(برونو رایمن، «روانکاوی و تئوری جامعه»،
1973، ص 16)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر