۱۳۹۳ مهر ۱۶, چهارشنبه

سیری در جهان بینی هاتف رحمانی (1)


«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی از  یدالله سلطان پور   

توده ای شدن وتوده ای ماندن "شوربختی" عاشقانه ای است 
که با مناط و منطق هیچ عقل کاسبکار معال اندیشی نمی خواند.
در این عرصه کارت دعوتی در کار نیست
دانش ، عقلانیت ، شور و اعتقاد آگاهانه به رهایی زحمتکشان 
و تحقق عدالت اجتماعی در چهره سوسیالیسم راهنمای اصلی است
مجلسی هم آراسته نیست ، مگر به گواهی تاریخ هفتاد ساله 
مجلس های اتاق  تمشیت، دردهای جانکاه شکنجه ، 
چوبه های دار و میدان های تیرباران.

·        ما این مقاله حریف را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم.

·        در این مقاله سبک نگارشی پیش گرفته شده که یاد آور سبک نوید است.
·        این سبک نگارش در عین حال بیانگر طرز «تفکری» است.

·        حزب توده سال های 30 و حتی حزب توده مهاجرت پس از کودتای 28 مرداد از این نظر نیز با مدعیان نسل نوین حزب توده در ایران مثلا نوید مرزبندی می شود.

·        به همین دلیل تجزیه و تحلیل این سبک و این طرز «تفکر» کسب اهمیت می کند.  

·        در این مطلب اما ضمنا از ضعف های اصلی حزب توده هم پرده برداشته می شود.

1
توده ای شدن وتوده ای ماندن "شوربختی" عاشقانه ای است
که با مناط و منطق هیچ عقل کاسبکار معال اندیشی نمی خواند.

·        معنی تحت اللفظی:
·        توده ای شدن و توده ای ماندن بدبختی عاشقانه ای است که با منطق و دستاویز هیچ عقل کاسبکار معال اندیش (؟) سازگار نیست.

·        وقتی از سبک خاص نگارش سخن می رود، منظور همین است.
·        درک منظور فردوسی و سعدی و حافظ که صدها قبل از ما زیسته اند، بمراتب سهلتر و آسان تر از درک محتوای سخن مدعیان معاصر حزب توده است.
·        چون واژه ها و اصطلاحات قدمای کلاسیک را می توان  در فرهنگ واژگان فارسی پیدا کرد.
·        ولی پیدا کردن معنی واژه های مناط و  معال دشوار و چه بسا حتی محال است.

·        سؤال فقط این است که چرا مدعیان حزب توده سبک نگارش بیگانه با توده را پیشه می کنند؟

2
توده ای شدن وتوده ای ماندن "شوربختی" عاشقانه ای است  

·        توده ای شدن و توده ای ماندن در این حکم حریف، به مثابه پدیده ای غریزی ـ  پسیکولوژیکی جا زده می شود:
·        به مثابه بدبختی عاشقانه ای.

·        حالا بیا و خرواری فانتزی بیاور تا من ـ «زور» حریف را بلکه رمز گشائی کنی.
·        عضو حزب توده شدن بدین طریق و ترفند به مثابه روندی غریزی ـ روانی جلوه گر می شود.
·        برای درک من ـ «زور» حریف باید واکنش ناگهانی غریزی را در موارد معینی به خاطر آورد که اندام از خود نشان می دهد:
·        با دیدن کسی بطور جبری، غریزی و ناگهانی در دایره جاذبه او گرفتار می آیی و در طرفة العینی «دل می رود ز دستت.»
·        چنان در بن بست عاطفی و غریزی و روانی گیر می افتی که چاره ای جز تسلیم به غول غریزه و روان برایت باقی نمی ماند.
·        درست به همین دلیل است که حریف اضافه می کند:   

3
که با مناط و منطق هیچ عقل کاسبکار معال اندیشی نمی خواند.

·        معنی معال در فرهنگ واژگان فارسی وجود ندارد تا توده بداند که من ـ «زور» حریف از سر تا پا توده ای از آن چیست.
·        در نتیجه مرجعی جز تخیل و فانتزی باقی نمی ماند.
·        در هر صورت توده ای شدن و توده ای ماندن با منطق عقل حسابگر و عاقبت اندیش سازگار نیست.

·        این اما به چه معنی است؟

4
در این عرصه کارت دعوتی در کار نیست

·        از کی، چرا و به چه دلیل حزب توده برای عضوگیری «کارت دعوت» نمی فرستد؟

·        اعضای حزب توده مگر از آسمان نازل شده اند؟
·        خود حریف ـ اگر واقعا توده ای است ـ چگونه عضو آن شده است؟

·        ما که هنوز اساسنامه حزب توده را نخوانده ایم، ولی عضوگیری یکی از وظایف اعضا محسوب نمی شود.
·        اگر چنین است بدون ارسال «کارت دعوت»، مثلا بدون تبلیغ ایده ئولوژی توده های مولد و زحمتکش مگر می شود، حزب توده را بلحاظ کمی و احیانا کیفی توسعه داد؟  

5
دانش، عقلانیت، شور و اعتقاد آگاهانه به رهایی زحمتکشان
و تحقق عدالت اجتماعی در چهره سوسیالیسم راهنمای اصلی است.

·        راهنمای اصلی توده ای شدن و تود های ماندن بزعم حریف در فاکتورهای زیر است:

الف
·        دانش   
ب
·        عقلانیت
ت
·        شور   
پ
·        اعتقاد آگاهانه به رهائی زحمتکشان و تحقق عدالت اجتماعی در سیمای سوسیالیسم  

6
·        این  واژه ها از سرتاپا انتزاعی و گل و گشادند و هر کسی می تواند آنها را به دلخواه خود با هر زباله ای که دلش خواست پر کند.

·        از حریف چه پنهان که ناشرین ایران دیروز ادعا می کنند که خواهان سوسیالیسم اند.
·        ما ولی شیفته کت و شلوار شیک آنها هستیم و نه سوسیالیسم آنها.

7
مجلسی هم آراسته نیست،
مگر به گواهی تاریخ هفتاد ساله ی مجلس های اتاق  تمشیت،
دردهای جانکاه شکنجه،
چوبه های دار
 و میدان های تیرباران.

·        تاریخ 70 ساله حزب توده بزعم حریف تاریخ بازجوئی و شکنجه و اعدام و تیرباران است.  
·        عجب تاریخ فخر انگیزی!

·        فرض کنیم که قضیه واقعا هم از همین قرار است.
·        اما برگردیم به جمله قبلی حریف که بلافاصله قبل از این جمله تحریر یافته است:

راهنمای توده ای ها دانش و عقلانیت است.

·        اگر کسی ذره ای دانش و عقل داشته باشد، چرا باید عضو حزبی شود که تمامی تاریخش در بازجوئی و  شکنجه و اعدام خلاصه می شود؟

·        پیش شرط عضویت در حزبی با این تاریخ نه دانش و عقل، بلکه خریت و مازوخیسم (خودستیزی) و نیهلیسم است.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    درک منظور فردوسی و سعدی و حافظ که صدها سال قبل از ما زیسته اند، بمراتب سهلتر و آسان تر از درک محتوای سخن مدعیان معاصر حزب توده است.

    پاسخحذف