فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
تحلیلی از شین میم شین
5
سینه ی سرد زمین و لکه های گور
هر سلامی سایه ی تاریک بدرودی
دست هایی خالی و در آسمانی دور
زردی خورشید بیمار تب آلودی
·
در پیوند با ابیات پیشین این شعر، می توان گفت که فروغ
بدین طریق، دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک خود و بشریت بسط و تعمیم می
دهد و پس از تشریح وضع و حال بشریت به مثابه کل، به خود به مثابه جزء می پردازد،
جزء خوداندیشی که بر ضد وضع موجود به عصیان رسیده است.
·
عصیان به معنی سرکشی در مقابل خدا و فرامین ریز و درشت خدا.
6
جستجویی بی سرانجام و تلاشی گنگ
جاده ای ظلمانی و پایی به ره خسته
·
وضع و حال شخصی فروغ در این بیت تبیین می یابد:
·
فروغ به آخر خط رسیده است:
·
او جستجوی بی ثمر و بیهوده ای را در نهایت بی زبانی به
آخر رسانده و خود را در جاده ای تاریک یافته و احساس خستگی می کند.
7
نه نشان آتشی بر قله های طور
نه جوابی از ورای این در بسته
·
خدای کذائی اما به «ضعیفه» 23 ساله محل سگ هم نمی گذارد:
·
نه آتشی در قله های طور می افروزد و نه به دق الباب عاصی
جوان اعتنائی می کند.
8
آه، آیا ناله
ام ره می برد در تو؟
تا زنی بر سنگ،
جام خودپرستی را
یک زمان با من
نشینی، با من خاکی
از لب شعرم،
بنوشی درد هستی را
·
معنی تحت اللفظی:
·
آیا امکان آن هست که ناله هایم در تو اثر کند و تو جام
خودپرستی ات را بر سنگ زنی و همنشین من خاکی باشی و به درد دلم گوش دهی؟
9
·
فروغ تمایل شدیدی به گفتگو با خدای آسمانی دارد.
·
می خواهد که با او درد دل کند.
·
فروغ اما خدا را موجودی خودپرست، از خود راضی و اگوئیست
تلقی می کند.
·
خدا از دید قرآن نیز جز این نیست.
·
اگوئیسم باید هم یکی از مهمترین مشخصات طبقه برده دار در
دوران برده داری باشد.
·
و گر نه چگونه می توان زن و بچه خواهر و برادر خود را
برده کرد و مثل سیب و سیب زمینی خرید و فروش کرد و یا در سنت حضرت علی در شبی هزار
نفر را گردن زد و شطی از خون همنوع خویش به راه انداخت.
·
خدای محمد انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدایان زمینی، یعنی اشرافیت
برده دار زمینی است.
·
به همین دلیل همه صفات، حرکات و سکنات اشرافیت بنده دار
و حتی فئودال و سرمایه دار در خدایان ادیان آسمانی جمع آمده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر