۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۱, یکشنبه

سیری در شعر «عصیان بندگی» از فروغ فرخزاد (13)

ابلیس 
فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
عصیان  
(۱۳۳۶)   
تحلیلی از شین میم شین 

روزها رفتند و در چشم سیاهی ریخت
ظلمت شب های کور دیرپای تو

روزها رفتند و آن آوای لالایی
مرد و پر شد گوش هایم از صدای تو

·        معنی تحت اللفظی:
·        روزها گذشت و ظلمت شب های کور دیرنده ی تو در چشم سیاهی ریخت و در گوش های من جای لالائی ها را صدای تو گرفت.

1
 روزها رفتند و در چشم سیاهی ریخت

ظلمت شب های کور دیرپای تو

·        فروغ در این بیت دوئالیسم نور و ظلمت (مانی پیامبر) را به شکل دوئالیسم روز و شب بسط و تعمیم می دهد تا جایگزینی نور با ظلمت و روز با شب را تبیین دارد.

2
·        فروغ ضمنا دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک چشم سیاه و ظلمت بسط و تعمیم می دهد و برای تأکید بر غلظت ظلمت از صفت شب های کور دیرپا استفاده می کند.
·        و عملا خدا را مظهر ظلمت می نامد.
·        ظلمت شب های خدا در چشم سیاهی می ریزد.

·        این اقدام جسورانه فروغ اما به چه معنی است؟

3
·        اهورا و خدا در تئولوژی بطور کلی ـ چه زرتشتی، چه مسیحی و چه اسلامی ـ مظهر نور است و اهریمن و ابلیس به مثابه ضد دوئالیستی اهورا و خدا، مظهر ظلمت.

·        فروغ در این بیت، دوئالیسم تئولوژیکی رایج را وارونه می کند و جای اهورا و اهریمن و یا خدا و ابلیس را تعویض.

·        ما هم اکنون به کشف این استراتژی یورشی ـ ایدئولوژیکی فروغ پی بردیم.

·        این استراتژی یورشی ـ ایدئولوژیکی را فروغ به احتمال قوی در سراسر اشعار سه گانه عصیان خود به خدمت گرفته است.
·        چون اگر به یاد آوریم، فروغ ابلیس را مظهر زیبائی، مهر، عشق، ترحم و غیره هم دانسته است.


4
 روزها رفتند و آن آوای لالایی 
مرد و پر شد گوش هایم از صدای تو

·        فروغ در این بیت، تربیت ایدئولوژیکی خود را با زیبائی خاصی تصور و تصویر می کند:
·        لالائی مهرآمیز مادر با گذشت زمان، جای خود را به صدای خدا می دهد.
·        فروغ به مثابه کودک بلحاظ ایدئولوژیکی چنان مانی پولیزه شده که خدا را بسان میر غضبی همیشه حی و حاضر بالای سر خود احساس می کند.

5
·        حیرت انگیز است، ولی واقعیت دارد:
·        فروغ از کودکی به افیون مذهب مسموم شده است.

·        کسانی که در خانواده های سنتی عقب مانده بزرگ شده اند، بهتر می توانند منظور فروغ را دریابند.

·        مذهب از همان ایام کودکی، روان انسان ها را از بنیاد تخریب می کند.
·        مذهب سبب می شود که روان و ضمیر کودک از صفا و آرامش و اطمینان خاطر تهی شود و از وحشت و هراس مهیب الهی پر گردد.

·        بهتر از این نمی شد از نقش روان ستیز و انسانیت ستیز (ضد هومانیستی) مذاهب پرده برداشت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر